شجره نبوت30+شجره امامت30=60+50عیسی محمد=110 امام علی ثمره 124هزارپیامبر است با کلمه و عدد132 اسلام 132 خلفای دین خود را ثابت فرمائید به علم ریاضی قرآن به ابجدالله آدم داودهارون محمد علی 110 علی110 پیامبر فرمود خلیفه های خداونددرروی زمین هستند { اول خلیفه الله 60آدم داود هارون علی 72+60 اول خلیفه الله=132 اسلام132روزی درجمع یاران جبرئیل بصورت پیرمردی رو به امیرالمومنین علی(ع) نمودرحالی که ایشان می آمد و فرمود سلام بر خلیفه چهارم امام علی تبسمی نمود و یاران شگفت زده شدند پیامبر فرمود خلیفه اول آدم ابولبشر است خلیفه دوم داود نبی خلیفه سوم هارون براد موسی و خلیفه چهارم علی بر محمد مصطفی جانشین مصطفی این مرتضی مولاء علیست بخوان نام خلفاء برعکس می فهمی حق با علی مولاء استبه ابجد الله آدم داود هارون محمد علی 110لنگرآسمان زمین است کننده دره خیبر است الله آدم داودهارون محمد علی110 علی110 پیامبر فرمود خلیفه های خداونددرروی زمین هستندبه علم ابجدلا اله الا الله 165ضرب 16در5=80+165 =245 علی 110+135 فاطمه =245 خدا یکی دین یکی امام اصل مذاهب واقعی الله165لا اله الا الله165 +202 محمد علی+18 الله 18 ذالحجه"غدیر خم =385 شیعه385بدین واقعی اسلام385فلسفه دین الله 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 با آل قرآن385 اسلام 132 خدا یکی دین یکی اسلام مذهب یکی132 الله قرآن محمد انتخاب مذهب دین اسلام علی 132 اسلام 132 به علم ابجد لا اله الا الله 165 خدا یکی دین یکی امام اصل مذاهب واقعی الله 165 +202 محمدعلی+18 الله 18 ذالحجه غدیر خم=385شیعه 385فلسفه دین الله 385 شیعه385 بدین واقعی اسلام385 شیعه 385با آل قرآن385
امام زمان مهدی موعوددر 5 سالگی در جواب یارانش و یاران پدر بزرگوارش {عج} فرمو د وقال مهدی {عج} :از ایشان سئوال کردند این کلام رمز قرآن کهیعص یعنی چه ایشان فرمود (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیهالسلام، والعین عطشه،والصاد صبره.» امام 5 ساله نابقه علم کلام و تفسیر قرآن بفدای آقایی باشکوه انسانی بی نذیرآقایی باادب وکریمی بزرگوار انسان دوست دارد فدای کلمات طلایی وگهر بارایشان گردد وقتی کسی نماینده الله باشد قرآن ناطق باشد بدورازانسانیت و تقواء و عدالت است که جانشین بحق رسول خدا محمد مصطفی و علی مرتضی را تنها بگذاریم و بعد ازسی چهل سال دربستر بیماری بمیری نماینده الله حضرت مهدی ایشان به امر خدا مردگانرازنده و کورمادرزادرا شفاء میدهد قدرتی برتر که خداوند در کره زمین کسی با وقارتر ازایشان ندارد بغیر14معصومخانواده محترم رسول خدا وبه علم ابجدقرآن
کهیعص195+278حمعسق=473+110دین الهی=583 عاشوراه583شبکه نور583محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583 ابجد پنج تن آل عباء583 حمعسق ح حسین میم محمد عین علی سین سجده کننده در قرآن از امام باقر در باره کهیعص و حمعسق سوال شد ایشان فرمود در باره عاشورا و حسین است به ابجدمیگویند امام علی مظلوم بود وبی یاور آقا اجازه بده برای مظلومیت شما من گریه کنم
محرم288+385شیعه=673-541عمرابوبکرفتنه ها=132 اسلام132محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد ابجد5 تن آل عباء 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583سرای نور الهی583 عاشقان بمهدی583 شبکه نور583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد به ابجد 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12 هوا 12 سیب 12 حم 12 حامی محمد علی 12 امام میباشند ساعت 12 ماه های سال 12 انجمن 12نجاتبخش 12 اسلام 12ساعت 12 ماه های سال 12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام 12ساعت 12ماه های سال 12 جانشینان حضرت عیسی و محمدهم 12نفرند نام شیعه 12 بار در قرآن آمده 12
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 شیداء 385 شهید الله 385 اسلام واقعی الله 385بدین واقعی اسلام 385
محرم 288+385 شیعه =673-541 عمرابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132 محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 ووووبه مقاله های دیگر اگر یک سال بخوانید هم تمام نمیشو د پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام بر مادر شیعیان جهان حضرت فاطمه سلام الله علیهدر خدمت امام عسکری (ع) بودم و فردی از تأویل آیه کهیعص سئوال کرد. امام عسکری (ع) فرمود که از فرزندم «مهدی» پاسخ را دریافت کنید. آنگاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغیب، أطلع الله علیها عبده زکریا علیهالسلام، ثم قصّها على محمد صلىالله علیه وآله، وذلک أن زکریا سأل ربّه أن یعلّمه أسماء الخمسة، فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه إیاها، فکان زکریا إذا ذکر محمداً وعلیاً وفاطمة والحسن سُرِّی عنه همّه، وانجلى کربّه، وإذا ذکر الحسین خنقته العبرة ووقعت علیه البهرة! فقال ذات یوم: یا إلهی! ما بالی إذا ذکرت أربعا منهم تسلیّت بأسمائهم من همومی، وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیهالسلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
ماجرا از این قرار است که حضرت زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه» را به وی بیاموزد. خداوند متعال، جبرئیل امین را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد.
حضرت زکریا هنگامی که نامهای محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) را یاد میکرد، اندوه و ناراحتیاش بر طرف میشد و گرفتاریش از بین میرفت. امام هنگامی که از حسین (ع) یاد میکرد، بغض گلویش را میفشرد و مبهوت میشد. به همین دلیل روزی از خداوند سبب این اندوه و ناراحتی را جویا شد و گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم، آرامش مییابم و اندوهم بر طرف میشود، اما وقتی حسین را یاد میکنم، اشکم جاری و نالهام بلند میشود؟ با خدا خواهی شوی نزدیک از خود دور باش
قهر کن با تیرگی آنگه رفیق نور باش هر کجا رو آوری طور است موسایی بجو
بی خبر موسی تو خود هستی مقیم طور باش حور زیبایی ندارد پیش زیبایی دوست
محو روی دوست شود کمتر به فکر حور باش گر چه در خود از خدا مامورها داری به کوش
خود برای خود به دفع هر خطر مأمور باش
حضرت زکریا خدای تعالی او را از داستان شهادت امام حسین (ع) آگاه کرد و فرمود: «کهیعص»! «ک» نام کربلا و «ه» اشاره به کشتهشدن عترت طاهره دارد. «ی» اشاره به نام یزید دارد که بر حسین (ع) ظلم کرد و «ع» اشاره به عطش و تشنگی آن امام و «ص» نیز نشان صبر و مقاومت ایشان است.
امام رضا (ع) در روایتی به «ریان بن شبیب» فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما، اندوهگین باش که این کار بهشت را تضمین میکند.* شیعیان همراه و همدل با ائمه
قال على (ع): ان الله...اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.
على (ع) فرمود: خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مىکنند، با خوشحالى ما خوشحال میشوند و در اندوه و غم ما، محزون مىگردند. (غررالحکم،ج 1، ص235)
شیعه و پیروی واقعی ائمه اطهار (ع) هرگز در عزا و خاموشی آن ستارگان درخشان بیتفاوت نبوده و چه اشکها که در سوگ آنان بر گونه جاری ساختهاند. قیمت آبهای بهشت است اشگ خود جاری نسازی بر حسین تشنه کام در عرصه محشر شوی
در ادامه 40 حدیث از احادیث اهلبیت (ع) که به عزاداری، بهویژه عزاداری سید و سالار شهیدان میپردازد را مرور میکنیم.
* آتش عشق حسینى
قال رسول الله (ص): ان لقتل الحسین (ع) حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.
پیامبراکرم (ص) فرمود: براى شهادت حسین (ع)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص556)
* عاشورا، روز غم
قال الرضا (ع): من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عزوجل یوم القیامة یوم فرحه و سروره.
امام رضا (ع) فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریهاش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مىدهد. (بحارالانوار، ج 44، ص284)
* محرم، ماه سوگوارى
قال الرضا (ع): کان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتى یمضى منه عشرة ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه...
امام رضا (ع) فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مىرسید، پدرم (موسى بن جعفر) دیگر خندان دیده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مىیافت تا آن که ده روز از محرم مىگذشت، روز دهم محرم که مىشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (امالى صدوق، ص 111)
* دیدههاى خندان
قال رسول الله (ص): یا فاطمة! کل عین باکیة یوم القیامة الا عین بکت على مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.
پیامبراکرم (ص) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مىشود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)
* سالگرد سوگ حسین (ع)
عن الصادق (ع): نیح على الحسین بن على سنة فى کل یوم و لیلة و ثلاث سنین من الیوم الذى اصیب فیه.
حضرت صادق (ع) فرمود: یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على (ع) نوحهخوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت. (بحارالانوار،ج 79، ص102)
* وقف برای عزادارى
قال الصادق (ع): قال لى ابى: یا جعفر! اوقف لى من منالى کذا و کذا النوادب تندبنى عشر سنین بمنى ایام منى.
امام صادق (ع) مىفرماید: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحهخوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحهخوانى و سوگوارى کنند. (بحارالانوار، ج 46، ص220)
* نوحهخوانى سنتى
عن ابى هارون المکفوف قال: دخلت على ابى عبد الله (ع) فقال لى: انشدنى، فأنشدته فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره...
ابوهارون مکفوف مىگوید: خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». پس برایش اشعارى خواندم. فرمود: اینطور نه، همان طور که (براى خودتان) شعر خوانى مىکنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سید الشهداء مرثیه مىخوانى. (بحارالانوار، ج 44، ص287)
* پاداش شعر گفتن براى حسین (ع) این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعیست که عالم همه پروانه اوست
قال الصادق (ع): ما من احد قال فى الحسین شعرا فبکى و ابکى به الا اوجب الله له الجنة و غفر له.
امام صادق (ع) به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین (ع) شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مىکند و او را مىآمرزد. (رجال شیخ طوسى، ص289) کی گفت حسین بر سر خویش بزن با تیغ به فرق خویشتن نیش بزن تیغی که زنی بر سر خود ای غافل بر فرق ستمگران بد کیش بزن حجامت حج امت حجامت کن سکته نکن حجامت فاتح است مابقی فاتحه مگر علم پزشگی پیش نرفته چه باشد علت سرطان و سکته مسللم چون حجامت بوده باشد دوا بازی دکترها بپاچد روشن است بی مریضو بیماری دکتران را نبوده است کاری اگر داری مریض لا اعلاجی ببر نزد علی مولای مهدی یا حسین ابن علی
* سرودن براى اهلبیت (ع)
قال الصادق (ع): من قال فینا بیت شعر بنى الله له بیتا فى الجنة.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس در راه ما و براى ما یک بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانهاى در بهشت، بنا مىکند. (وسائل الشیعه،ج 10، ص467)
* اصحاب مدح و مرثیه
قال الصادق (ع): الحمد لله الذى جعل فى الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى لنا.
امام صادق (ع) فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم، کسانى را قرار داد که به سوى ما مىآیند و بر ما وارد مىشوند و ما را مدح و مرثیه مىگویند. (وسائل الشیعه، ج 10، ص469)
* شعرخوانى در ایام عزا
قال الرضا (ع): یا دعبل! احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الایام حزن کانت علینا اهل البیت (ع).
امام رضا (ع) به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا که این روزها (ایام عاشوراه583 ) اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص567)
* مرثیه، نصرت اهل بیت (ع)
عن الرضا (ع): یا دعبل! ارث الحسین (ع) فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.
امام رضا (ع) فرمود: اى دعبل! براى حسین بن على (ع) مرثیه بگو، تو تا زندهاى، یاور و ستایشگر مایى، تا میتوانى، از یارى ما کوتاهى مکن. (جامع احادیث الشیعه،ج 12، ص567)
* شیعیان همراه و همدل با ائمه
قال على (ع): ان الله...اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.
على (ع) فرمود: خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مىکنند، با خوشحالى ما خوشحال میشوند و در اندوه و غم ما، محزون مىگردند. (غررالحکم،ج 1، ص235)
* کشته اشک
قال الحسین (ع): انا قتیل العبرة لا یذکرنى مؤمن الا بکى.
حسین بن على (ع) فرمود: من کشته اشکم. هیچ مؤمنى مرا یاد نمىکند مگر آن که ـ به خاطر مصیبتهایمـ گریه مىکند. (بحارالانوار، ج 44، ص279)
* یک قطره اشک
قال الحسین (ع): من دمعت عیناه فینا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة.
حسین بن على (ع) فرمود: چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما قطرهاى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مىدهد. (احقاق الحق، ج 5، ص523)
* بهشت، پاداش عزادارى
قال على بن الحسین السجاد (ع): ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین و من معه حتى یسیل على خدیه بوأه الله فى الجنة غرفا.
امام سجاد (ع) فرمود: هر مؤمنى که چشمانش براى کشتهشدن حسین بن على (ع) و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى شود، خداوند او را در غرفههاى بهشتى جاى مىدهد. (ینابیع المودّه، ص429)
* به یاد فرزندان فاطمه (س)
قال السجاد (ع): انى لم اذکر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلک عبرة.
امام سجاد (ع) فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه را به یاد نیاوردم، مگر آن که به خاطر آن، چشمانم اشکبار گشت. (بحارالانوار، ج 46، ص109)
* سوگوارى در خانهها
قال الباقر (ع): ثم لیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فى داره بالبکاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا فى البیوت و لیعز بعضهم بعضا بمصاب الحسین (ع).
امام باقر(ع) نسبت به کسانى که در روز عاشورا نمىتوانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر حسین (ع) ندبه و عزادارى و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانهاش با اظهار گریه و ناله بر حسین (ع)، مراسم عزادارى بر پا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین (ع) در خانههایشان ملاقات کنند. (کامل الزیارات، ص175)
* اشک على (ع) در سوگ شهداى کربلا
قال الباقر (ع): مر على بکربلا فى اثنین من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عیناه للبکاء ثم قال: هذا مناخ رکابهم و هذا ملقى رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبى لک من تربة علیک تهراق دماء الأحبة.
امام باقر (ع) فرمود: امیرالمؤمنین (ع) با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشکآلود شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین مىخوابد، اینجا محل بار افکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته مىشود، خوشا به حال تو اى خاکى که خون دوستان بر روى تو ریخته مىشود! (بحارالانوار، ج 44، ص 258)
* اشک، حجاب دوزخ
قال الباقر (ع): ما من رجل ذکرنا او ذکرنا عنده یخرج من عینیه ماء و لو مثل جناح البعوضة الا بنى الله له بیتا فى الجنة و جعل ذلک الدمع حجابا بینه و بین النار.
امام باقر (ع) پس از شنیدن سرودههاى «کمیت» درباره اهلبیت، گریست و سپس فرمود: هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشهاى اشک آید، مگر آن که خداوند برایش در بهشت، خانهاى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد. (الغدیر، ج 2، ص202)
* بیست سال گریه
قال الصادق (ع): بکى على بن الحسین (ع) عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الا بکى.
امام صادق (ع) فرمود: امام زینالعابدین (ع) بیست سال (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمىگذاشتند، مگر این که گریه مىکرد. (بحارالانوار، ج 46، ص 108)
* ادب سوگوارى
قال الصادق (ع): لما مات ابراهیم بن رسول الله (ص) حملت عین رسول الله بالدموع ثم قال النبى (ص): تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب و انا بک یا ابراهیم لمحزونون.
امام صادق (ع) فرمود: چون ابراهیم پسر رسول خدا از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبرفرمود: چشم، اشکبار مىشود و دل غمگین مىشود، ولى چیزى نمىگوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو اى ابراهیم اندوهناک هستیم. (بحارالانوار، ج 22، ص157)
* چشمهاى اشکبار
قال الصادق (ع): من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه على النار.
امام صادق (ع) فرمود: نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهرهاش را بر آتش دوزخ حرام مىکند. (بحارالانوار، ج 44، ص285)
* احیاء خط اهلبیت (ع)
قال الصادق (ع): تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا.
امام صادق (ع) فرمود: به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را ـ کنایه از حکومت و رهبرى ـ زنده کنید. (بحارالانوار، ج 71، ص352)
* مجالس حسینى
قال الصادق (ع) للفضیل: تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلک المجالس احبها فأحیوا امرنا، فرحم الله من احیى امرنا.
امام صادق (ع) از «فضیل» پرسید: آیا (دور هم) مىنشینید و حدیث و سخن مىگویید؟ گفت: آرى فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر(امامت) ما را زنده بدارید. خداى رحمت کند کسى را که امر و راه ما را احیا کند. (وسائل الشیعه، ج 10، ص392)
* اشکهاى ارزشمند
قال الصادق (ع): ...رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا، اما انک سترى عند موتک حضور آبائى لک...
امام صادق (ع) به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود: خداى، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مىآیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مىشوند و با اندوه ما غمگین مىگردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود. (وسائل الشیعه، ج 10، ص397)
* دلهاى سوخته
قال الصادق (ع): اللهم...و ارحم تلک الأعین التى جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلک القلوب التى جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخة التى کانت لنا.
امام صادق (ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا مىکرد و مىفرمود: خدایا...آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و نالههایى را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج 98، ص8)
* گریه بر مظلومیت شیعه
قال الصادق (ع): من دمعت عینه فینا دمعة لدم سفک لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنة حقبا.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، به خاطر خونى که از ما ریخته شده است، یا حقى که از ما گرفتهاند، یا آبرویى که از ما یا یکى از شیعیان ما برده وهتک حرمت کردهاند، خداى متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى مىدهد. (امالى شیخ مفید، ص175)
* ثواب بى حساب
قال الصادق (ع): لکل شیىء ثواب الا الدمعة فینا.
امام صادق (ع) فرمود: هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود ـ که چیزى با آن برابرى نمىکند و مزد بى اندازه داردـ .(جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص548)
کوثر و اشک
قال الصادق (ع): ما من عین بکت لنا الا نعمت بالنظر الى الکوثر و سقیت منه.
امام صادق (ع) فرمود: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر این که برخوردار از نعمت نگاه به «کوثر» مىشود و از آن سیرابش مىکنند. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص554)
* گریه آسمان
عن الصادق (ع): یا زرارة! ان السماء بکت على الحسین اربعین صباحا.
امام صادق (ع) فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على (ع) گریه کرد. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص552)
* گریه و اندوه مطلوب
قال الصادق (ع):کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء على الحسین (ع).
امام صادق (ع) فرمود: هر نالیدن و گریهاى مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین (ع). (بحارالانوار، ج 45، ص313)
* پیامبر (ص) و گریه بر شهید
قال الصادق (ع):ان النبى لما جائته وفاة جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثة کان اذا دخل بیته کثر بکائه علیهما جدا و یقول: کانا یحدثانى و یؤانسانى فذهبا جمیعا.
امام صادق (ع) فرمود: وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هر گاه وارد خانه مىشد، بر آن دو شهید به شدت مىگریست و مىفرمود : آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند! (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص177)
* نفس هاى تسبیح
قال الصادق (ع):نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فى سبیل الله. ثم قال ابو عبد الله (ع): یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.
امام صادق (ع) فرمود: نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! (امالى شیخ مفید، ص 338)
* فرشتگان سوگوار
قال الصادق (ع): اربعة الاف ملک عند قبر الحسین (ع) شعث غبر یبکونه الى یوم القیامة.
امام صادق (ع) فرمود: 4 هزار فرشته نزد قبر سید الشهدا (ع) ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مىگریند. (کامل الزیارات، ص 119)
* گریه بر حسین (ع)
قال الرضا (ع): یا ابن شبیب! ان کنت باکیا لشىء فابک للحسین بن على بن ابى طالب (ع) فانه ذبح کما یذبح الکبش.
امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على بن ابى طالب (ع) گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند. (بحارالانوار، ج 44، ص 286)
* مجالسى به یاد ائمه
قال الرضا (ع):من جلس مجلسا یحیى فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب.
امام رضا (ع) فرمود: هر کس در مجلسى بنشیند که در آن، امر (و خط و مرام ما) احیا مىشود، دلش در روزى که دلها مىمیرند، نمىمیرد. (بحارالانوار، ج 44، ص278)
* آثار گریستن بر حسین (ع)
قال الرضا (ع): فعلى مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام.
امام رضا (ع) فرمود: گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (ع) گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مىریزد. ( بحارالانوار، ج 44، ص284)
* اشک و آمرزش گناه
قال الرضا (ع): یابن شبیب! ان بکیت على الحسین (ع) حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب اذنبته صغیرا کان او کبیرا قلیلا کان او کثیرا.
امام رضا (ع) فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر، حسین (ع) آن قدر گریه کنى که اشکهایت بر چهرهات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شدهاى مىآمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد. (امالى صدوق، ص112)
* همدلى با عترت
قال الرضا (ع): ان سرک ان تکون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.
امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود: اگر تو را خوشحال مىکند که در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص549)
منبع: پایگاه اطلاعرسانی آیتالله بهجت
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809291060
2 سال از ولادت امام حسین (ع) سپری شده بود که سفری برای پیامبر اکرم (ص) پیش آمد. در بین راه بود که حضرت ایستاد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و شروع به گریستن کرد. همراهان حضرت، از او علت گریه را پرسیدند. پیامبر (ص) فرمود: «جبرئیل هم اینک نزد من بود و به من اینگونه خبر داد که فرزندم (حسین) را در سرزمینی که کنار رود فرات است و آن را کربلا میگویند، به شهادت میرسانند.»
از ایشان پرسیدند: یا رسولالله! چه کسی او را میکشد؟
پیامبر (ص) فرمود: «شخصی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند و گویی که اکنون قتلگاه حسینم و مدفن او را میبینم.»
رسول خدا (ص) با حزن فراوان از این سفر بازگشت، بالای منبر رفت و در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز در پای منبر آن حضرت بودند، خطبهای خواند که در آن خطبه مردم را پند و موعظه داد. پس از آنکه حضرت خطبه را به پایان رساند، دست راست خویش را بر سر امام حسن (ع) گذاشت و دست چپ خود را بر سر امام حسین (ع) نهاده، سر مبارک آن دو را به سوی آسمان بلند کرد و اینگونه فرمود: « پروردگارا! به درستی که محمد (ص) بنده و پیغمبر توست و این 2 تن از پاکان خاندان من، فرزندان برگزیده من و خانواده من هستند. من اینان را پس از خود در میان امتم به جای میگذارم. پروردگارا! جبرئیل اینگونه به من خبر داده است که این فرزندم (حسین) را به خواری خواهند کشت. بارالها! این شهادت را بر وی مبارک کن و او را سرور و سیدالشهداء قرار ده. خدایا! برکت خود را از قاتل و ذلیل کننده او بردار.»
منبع: ترجمه لهوف سید بن طاووس
.......................
بر اساس روایت مشهوری از امام زمان (عج)، ایشان آیه «کهیعص» را مرتبط با واقعه کربلا عنوان میکنند و «ک» را از نام کربلا، «هـ» را از هلاکت، «ی» را نشانه یزید، «ع» را نشانه عطش و «ص» را نشانه صبر دانستهاند.
به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، بسیاری از مفسّران قرآن کریم معتقدند که آیه «کهیعص» که از حروف رمزی و مقطّعه در قرآن است به ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) اشاره کرد.
دلیل این مفسران بر ارتباط آیه «کهیعص» با ماجرای کربلا، روایتی از «سعد بن عبدالله قمی» است که در کتب روایی از جمله «کمالالدین وتمام النعمة» شیخ صدوق (متولد نیمه اول قرن چهارم هجری) و «احتجاج» مرحوم طبرسی (متولد نیمه اول قرن ششم هجری) آمده است.
از کتابهای متأخر نیز میتوان به «تفسیر البرهان» سیدهاشم بحرانى و «بحار الانوار» علامه مجلسی اشاره کرد که این روایت در آنها ذکر شده است.
بر پایه این گزارش، سعد بن عبدالله قمی نقل میکند که در خدمت امام عسکری (ع) بودم و فردی از تأویل آیه کهیعص سئوال کرد. امام عسکری (ع) فرمود که از فرزندم «مهدی» پاسخ را دریافت کنید. آنگاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغیب، أطلع الله علیها عبده زکریا علیهالسلام، ثم قصّها على محمد صلىالله علیه وآله، وذلک أن زکریا سأل ربّه أن یعلّمه أسماء الخمسة، فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه إیاها، فکان زکریا إذا ذکر محمداً وعلیاً وفاطمة والحسن سُرِّی عنه همّه، وانجلى کربّه، وإذا ذکر الحسین خنقته العبرة ووقعت علیه البهرة! فقال ذات یوم: یا إلهی! ما بالی إذا ذکرت أربعا منهم تسلیّت بأسمائهم من همومی، وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیهالسلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»
ماجرا از این قرار است که حضرت زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه» را به وی بیاموزد. خداوند متعال، جبرئیل امین را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد.
حضرت زکریا هنگامی که نامهای محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) را یاد میکرد، اندوه و ناراحتیاش بر طرف میشد و گرفتاریش از بین میرفت. امام هنگامی که از حسین (ع) یاد میکرد، بغض گلویش را میفشرد و مبهوت میشد. به همین دلیل روزی از خداوند سبب این اندوه و ناراحتی را جویا شد و گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم، آرامش مییابم و اندوهم بر طرف میشود، اما وقتی حسین را یاد میکنم، اشکم جاری و نالهام بلند میشود؟
خدای تعالی او را از داستان شهادت امام حسین (ع) آگاه کرد و فرمود: «کهیعص»! «ک» نام کربلا و «ه» اشاره به کشتهشدن عترت طاهره دارد. «ی» اشاره به نام یزید دارد که بر حسین (ع) ظلم کرد و «ع» اشاره به عطش و تشنگی آن امام و «ص» نیز نشان صبر و مقاومت ایشان است.
............................
حضرت امام رضا(ع) فرمودند: «کانَ اَبی اِذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحرَّم لایُری ضاحِکاً» یعنی وقتی پدرم به ماه محرم وارد میشد، دیگر خنده بر چهرهاش دیده نمیشد.
مرحوم آیتالله ملکی تبریزی (ره) در مراقبات ماه محرم میگوید: «سزاوار است حال دوستان آلمحمد (ص) در دهه اول محرم تغییر کرده و در دل و سیمای خود آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار کنند.» و در ادامه مطالب خود اضافه میکند: «و نیز در دهه اول هر روز امام حسین(ع) را با زیارت عاشورا زیارت کند و اگر میتواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید و اگر نمیتواند در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کند و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.»
عزاداری و گریه بر سیدالشهداء از افضل قربات و دارای اجری بس عظیم و مورد سفارش اکید ائمه اطهار (ع) است که نوشتاری جدا میطلبد و درباره آن کتابها نوشته شده است، اما ماه محرم و حتی دهه اول محرم خود دارای موضوعیتی جدی است که مورد بحث ماست.
ائمه اطهار (ع) به زنده نگاه داشتن مصائب سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اهتمام جدی داشتهاند. نقل است که ایّان بن شبیب به امام رضا (ع) وارد شد و ایشان از او پرسیدند که آیا روزهای؟ ابن شبیب میگوید: گفتم: خیر، حضرت فرمودند: امروز روزی است که زکریا (ع) دعا کرد و خداوند دعایش را مستجاب فرمود و ملائکه خدا او را به یحیی (ع) بشارت دادند. آنگاه فرمود: این ماه، ماهی است که در زمان جاهلیت هم، اهل جاهلیت آن را حرام دانسته و در آن از ظلم و قتال دوری میکردند، اما این امت نه احترام این ماه را نگه داشتند و نه احترام پیامبر خود را و در این ماه، ذریه پیامبرشان را کشتند و زنان او را اسیر کردند و اموال آنها را به غارت بردند. ای پسر شبیب! اگر میخواهی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (ع) گریه کن ...»
از روایت فوق، اهمیت ماه محرم و گریه کردن بر سیدالشهداء (ع) در ایام این ماه معلوم میشود.
در روایات دیگر آمده است که حضرت امام رضا (ع) در ایام دهه اول محرم، خودشان برمیخاستند و برای نشستن بانوان پردهای میافراشتند. آنگاه به دعبل، شاعر معروف اهلبیت(ع) دستور خواندن شعر و ذکر مصیبت می دادند و میفرمودند: «ای دعبل! کسی که دیدگانش در سوگ حسین (ع) اشکآلود شود یا دیگران را به خاطر مصائب ما بگریاند، خداوند او را در زمره ما محشور میکند.»
پس اقامه عزا و برپایی جلسههای ذکر مصیبت ریشه در روایات و تاریخ اهلبیت (ع) دارد و یک مسأله اجتماعی صرف نیست و قطعاً اگر آن سفارشها و اهتمامی که حضرات معصومین (ع) در برپایی جلسات عزاداری امام حسین (ع) داشتند، نبود هماکنون ما شاهد چنین شکوهی در جلسات امام حسین (ع) نبودیم.
با وجود روایات مأثور از ائمه هدی (ع) با مراجعه به حالات علماء در طول تاریخ نیز میتوانیم به این مسأله پی ببریم که دهه اول محرم دهه عزای امام حسین (ع) است.
غالب علمای بزرگ متقدم و متأخّر در ده روز اول محرم و حتی گاهی تا آخر ماه صفر، روضه داشته و دارند و اهتمام آنها بر این مسأله بر کسی پوشیده نیست.
برای روز اول ماه محرم هم آداب و اعمال ذکر شده است که با مراجعه به مفاتیحالجنان میتوان از آنها اطلاع پیدا کرد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809270605
...............................
ز قول «قطبالدّین راوندی» در کتاب خود موسوم به «خرائج و جرائح» نقل کرده است: روزی پیامبر اسلام (ص) در محلّی نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علی، حضرت فاطمه، حسن و حسین (علیهاالسلام) گرد آمده بودند.
در این هنگام، رسول خدا (ص) به ایشان خطاب کرد و فرمود: در آن هنگامی که هر یک از شما از یکدیگر جدا و پراکنده شود و قبر هریک در گوشهای از زمین قرار گیرد، چه حالی خواهید داشت؟
حسین (ع) لب به سخن گشود و اظهار داشت: یا رسولاللّه! آیا به مرگ طبیعی میمیریم یا آن که کشته خواهیم شد؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: پسرم! همانا شما مظلومانه کشته خواهید شد.
و سپس افزود: و تکهتکههای بدن شما در روی زمین پراکنده خواهند شد.
حسین (ع) سئوال کرد: یا رسولاللّه! چه کسی ما را خواهد کشت؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: شرورترین افراد، شما را به قتل میرسانند.
حسین (ع) همچنین سئوال کرد: آیا کسی به زیارت قبور ما خواهد آمد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، عدّهای از ـ مردان و زنان ـ امّت برای زیارت شما بر سر قبور شما میآیند و با آمدنشان بر مزار شما، مرا خوشحال میکنند و چون قیامت برپا شود، من در صحرای محشر حاضر خواهم شد و کسانی را که به زیارت قبور شما آمده باشند، شفاعت میکنم و از شداید و سختیهای قیامت نجاتشان خواهم داد.
..............................
امام صادق(ع) میفرماید: «هر گریه و مویهای در مصیبتها جز گریه بر امام حسین (ع) مکروه است» و مفسران بر این باورند که منظور از این نوع گریه، مویهکردن و گریه همراه با جزع است.
عزاداری و تشکیل مجالس عزا بهویژه برای شهدا، در روایات شیعه امری جایز، بلکه پرفضیلت و مستحب است. این موضوع در بسیاری از منابع شیعی از جمله «وسائل الشیعه» شیخ حرّ عاملی و «بحار الانوار» علامه مجلسی بیان شده است.
در این مطلب سعی شده، رویاتی از منابع شیعه که از طریق اهلبیت (ع) نقل شده است، جمعآوری و ارایه شود.
* گریه بر امام حسین (ع) اسلام را از نابودی نجات داد
ـ امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: «اذا مات المؤمن بکت علیه الملائکة و بقاع الارض التی کان یعبدالله علیها و ابواب السماء التی کان یصعد اعمالها فیها و ثلم ثلمة فی الاسلام لا یسدها شیئی لان المؤمنین حصون الاسلام کحصون سور المدینة لها» (بحار الانوار، باب استحباب البکاء لموت المیّت)
هرگاه مؤمنی از دنیا برود، فرشتگان و جایگاهی که در آنجا خدا را عبادت کرده و درهای آسمان که اعمال وی از آن بالا رفته است، بر او میگریند و شکافی در اسلام پدیدار میشود که چیزی نمیتواند آن را پر کند؛ چرا که مؤمنان همانند دیوار اطراف شهر و نگهبان اسلام هستند.
ـ امام صادق (ع) فرمود: «انّما تحتاج المرأة فی الماتم الی النوح لتسیل دمعتها و لا ینبغی لها ان تقول هجراً فاذا جائها اللیل فلاتوذی الملائکة بالنوح» (بحار الانوار، باب جواز کسب النائحة بالحق لا بالباطل ... ویکره النوح لیلا)
هنگام ماتم و عزا، بانوان برای اشک ریختن ـ برای کاستن بار مصیبت ـ نیاز به شیون و زاری دارند، اما شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند و باید با فرا رسیدن شب، نوحه، گریه و فریاد را رها سازند تا فرشتگان آزار نبینند.
ـ امام باقر (ع) فرمود: «ان ام سلمه ندبت ابن عمها المغیرة بین یدی رسول الله (ص) بعد ان استأذنت منه للمضی الی اهله لانهم اقاموا مناحة قال فما عاب ذلک علیها النبی (ص) و لا قال شیئاً» (جلد 12 بحار الانوار و جلد اول فروع کافی)
ولید بن مغیره، پسر عموی امّسلمه از دنیا رفت. امّسلمه از پیامبر (ص) اجازه خواست تا در مراسم نوحه و ماتم او شرکت کند. آن حضرت اجازه داد، آنگاه در برابر رسول خدا با ذکر اشعاری برای مغیره گریه کرد. آن حضرت هم جلوگیری نکرده و چیزی نفرمودند.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «البکائون خمسة: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد (ص) و علی بن الحسین ...» (بحار الانوار، باب جواز البکاء علی المیت و المصیبة)
گریهکنندگان معروف پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر اسلام (ص) و علی بن حسین (ع). گریه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گریه یعقوب به جهت دوری از یوسف، گریه یوسف به خاطر فراق و جدایی از یعقوب، گریه حضرت زهرا بر پدرش رسول خدا (ص) و گریه امام سجاد (ع) به خاطر شهادت مظلومانه پدرش امام حسین (ع) بود که مدت آن در بعضی از روایات ده سال و در برخی دیگر، 40 سال عنوان شده است.
ـ امام صادق (ع) به فرزند بزرگوارش فرمود: «أوقف لی من مالی کذا وکذا لنوادب تند بنی عشر سنین بمنی أیام منی» (بحار الانوار، باب جواز کسب النائحه بالحق لا بالباطل)
مدت ده سال در ایام حج در سرزمین منا با وقف اموال و داراییام، مجالس سوگواری برگزار کن تا گریهکنندگان گریه کنند.
ـ امام صادق (ع) در روایت دیگری فرمود: «من أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أبکی عشرة فله و لهم الجنة و من أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أبکی تسعة فله و لهم الجنة» (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین)
کسی که یک بیت شعر درباره امام حسین (ع) بسراید و گریه کند و ده تن یا نه تن را بگریاند، جایگاه آنان بهشت است.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع والبکاء علی الحسین» (بحار الانوار، باب جواز البکاء علی المیت و المصیبة)
هر گریه و مویهای در مصیبتها مکروه است، مگر گریه بر امام حسین (ع).
در توضیح این روایت اشاره به این نکته لازم است که ترک صبر و بیقراری در مصیبتها، اجر و پاداش انسان را از بین میبرد. از این رو در روایات دیگر به این مطلب اشاره شده است اما در اینجا امام صادق( ع) عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) را استثناء دانستهاند، زیرا گریه و جزع بر مصیبت امام حسین (ع) و انسانهای مظلوم از مصادیق جزع مکروه نبوده، بلکه مصداق فریاد و اعتراض در برابر ظالم و ستمگر و ممدوح و پسندیده است. چنان که قرآن کریم میفرماید: «لا یُحِبُّ اللهُ الجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَن ظُلِمْ».
از این روایت چنین به دست میآید که عزاداری برای امام حسین (ع) و شهدای بزرگواری که در راه خدا مظلومانه جان باختهاند با دیگر سوگواریهایی که برای افراد معمولی است، تفاوت دارد.
نکته دیگری که در این روایت وجود دارد، آن است که گریه بر غیر امام (ع) مکروه دانسته شده در صورتی که از روایات فراوانی جواز و بلکه استحباب آن مشخص میشود. در این جا احتمالاتی وجود دارد. یکی از آن احتمالات این است که مقصود از گریه در روایت ذکر شده، گریه همراه با جزع است نه صرف گریستن.
ـ پیامبر (ص) به دخترشان فاطمه (س) فرمودند: «کل عین باکیة الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة» (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین)
هر دیدهای ـ در قیامت ـ گریان است، جز دیدهای که بر حسین (ع) گریه کند. آن چشم همیشه خندان است و به نعمتهای بهشتی بشارت داده میشود.
ـ «ابنقولویه» از «مسمع بن مالک کردین» روایت کرده است که میگوید امام صادق (ع)به من فرمود: «ای مسمع! تو که از اهالی عراق هستی، آیا قبر جدّم حسین (ع) را زیارت میکنی؟ عرض کردم خیر، زیرا من در بصره مشهور هستم و در همسایگی ما یکی از طرفداران خلیفه است که تابع هوا و هوسهای نفسانی اوست. گذشته از این، دشمنان ما خواه ناصبی و غیر آن، زیاد هستند، ترس دارم که به خلیفه فرزند سلیمان اطلاع دهند و جان من در خطر قرار گیرد».
آنگاه امام فرمود: «آیا مصایب شهدای کربلا را به یاد نمیآوری؟»، عرض کردم: «آری». فرمود: «آیا جزع و اظهار ناراحتی نمیکنی؟»، گفتم: «آری، سوگند به خدا که گریه میکنم». فرمودند: «خدا گریهات را بپذیرد، آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع میکنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناکاند».
سپس فرمود: «فقال الحمدالله الذی فضلنا علی خلقه بالرحمة و خصنا اهل البیت بالرحمة یا مسمع ان الارض و السماء تبکی منذ قتل امیرالمؤمنین رحمة لنا و ما بکی لنا من الملائکة اکثر و ما رقات دموع الملائکة منذ قتلنا»، سپاس خدایی را که ما ـ اهلبیت ـ را به رحمت خاصهاش ویژه ساخت و بر سایر خلق برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشتهشدن امیرمؤمنان (ع) زمین و آسمان میگریند و گریه فرشتگان خشک نشده است». (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین)
ـ امام رضا (ع) به پسر شبیب که از یاران آن حضرت است، میفرماید: «ای فرزند شبیب! محرَّم، ماهی است که در دوران جاهلیت، مردم ظلم و قتل را در آن حرام میدانستند، اما گروهی از مسلمانان حرمت این ماه و حرمت پیامبر(ص) را نشناختند، فرزند او را به قتل رسانده، زنان همراه او را به اسارت بردند».
آنگاه فرمود: «ان کنت باک فابک للحسین بن علی (ع) فانّه ذبح کما یذبح الکبش» اگر خواستی بر کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع)گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند ذبح کردند.
سپس ادامه داد: «ان یوم الحسین اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و اذل عزیزنا بأرض کرب و بلا و اَورثنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام» روز عاشورا، چشم های ما را زخمی کرد، دلهای ما را سوخت، اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا به جای گذاشت، پس بایستی گریهکنندگان بر مثل حسین گریه کنند. (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین)
ـ امام رضا (ع) در روایت دیگری میفرماید: «من تذکر مصابنا و بکی لما ارتکب منا، کان معنا فی درجتنا یوم القیامة، و من ذکر بمصابنا فبکی و أبکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلس مجلساً یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یم تموت القلوب» کسی که مصیبتهایی را که بر ما وارد شده است به یاد آورد و بر آن گریه کند، در قیامت همراه ما خواهد بود.
کسی که به یاد مصایب ما گریه کند و دیگران را بگریاند چشمان او روزی که همه چشمها گریانند، گریان نخواهد بود و کسی که در جلسهای بنشیند که در آن جلسه امر ما احیا و بر پا داشته میشود، دل او در روزی که دلها می میرد، زنده میشود و نمیمیرد. (بحار الانوار، باب ثواب البکاء لعی مصیبة الحسین)
* روایات استحباب عزاداری برای حسین امام (ع) منحصر به مکان و زمان نیست
ـ این احادیث به صورت مستفیض و بلکه متواتر از طریق اهل بیت (ع) روایت شدهاند، به گونهای که جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند. بدون تردید ائمه اهل بیت (ع) در این دستورات اهداف مهمی را در نظر داشتهاند که از مهمترین آنها، مبارزه با ستمگران بنیامیه و بنیعباس است. از این رو همه مسلمانان و بهویژه پیروان خود را به شرکت در این جهاد مقدس ترغیب فرمودهاند.
کیفیت این جهاد نیز چیزی نیست جز مرثیه، مدیحه، زیارت و گریه بر مصایب اهلبیت (ع) برای خنثیکردن تلاش بنیامیه که سعی میکردند نام امام حسین (ع) را از بین ببرند و از رثا و زیارت و بیان فضایل و مناقب آن حضرت جلوگیری میکردند.
در این راستا گریه و عزاداری، مرثیه و زیارت قبور آنان نه فقط از باب حسرت و تسلیت است، بلکه محاربه با دشمنان خدا و جهاد فیسبیلالله به شمار میآید و هر کس در این جهاد مقدس شرکت کند، خداوند بزرگ او را از مجاهدان در راه خود شمرده و انشاءالله بهشت را نصیب او میکند.
ـ نکته دیگر آن است که این احادیث، منحصر به زمان و مکان خاصی نیست تا گفته شود، چون بنیامیه و بنیعباس امروز نیستند، پس عنوان جهاد و مبارزه صدق نمیکند. زیرا نخست، از دستورات ائمه (ع) در صورتی که قرینه خاصی مبنی بر انحصار به مورد خاصی وجود نداشته باشد، استفاده اطلاق و شمول میشود، چنان که در دستورات دیگر اخلاقی و فقهی چنین است.
ـ هر چند امروز خلفای بنیامیه و بنیعباس نیستند، اما درست همان دو جبهه حق و باطل که در آن زمان صفآرایی داشتهاند، امروز بیشتر از آن زمان به چشم میخورند. آن زمان، باطل در چهره بنیامیه و بنیعباس ظهور کرده بودند و امروز در چهره کسانی که راه آنان را ادامه میدهند.
ـ با توجه به این که عقیده به لزوم محبت اهلبیت (ع) از اساس و ارکان دین اسلام است و هر عصر و نسلی باید بدان ملتزم باشد، و همچنین آثار بسیار مثبت مجالس عزاداری امروز، از مصادیق جهاد و احیای دین اسلام به شمار میآید و به عبارت دیگر، بر مبنای همان معیار و ملاکی که در زمان ائمه (ع) عزاداری نوعی جهاد قلمداد میشد، امروز نیز عزاداری در زمره جهاد به شمار میآید و وقوع آثار آن در پیدایش انقلاب اسلامی و پیروزی آن بهترین گواه این مدعاست.
منبع: با اندکی دخل و تصرف و تلخیص، «پاسخ به شبهات عزاداری» نوشته حسین رجبی و حجت اله عرفانیان = علم ابجد قرآن
گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر
ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در سه شنبه 10 فروردين 1396برچسب:
,
ساعت 9:30 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
|