RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال 5+6+3 = معصوم14 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید به ابجد 12 حق 12 اسلام 12 ساعت 12 ماهای سال 12 امام +5 تن = 17نماز 17 رکعت در 5 وقت بنام 5 تن خانواده محترم رسول خدابه ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام در خودش +25 ضرب 5 تن = 365 روز سال اگر مردی یک معادله 365 روز سال بیاور و دینت را ثابت کن من من دینت را میپذیرم موعودبزرگ عالم درادیان فقط یک امام قدرتمندکه همه کره زمین زمین خورده او باشنددشمنان درمقابلش خاروذلیلند ایدۀ ظهور موعود بزرگ که با خروج خود، عدل و قسط، گشایش و آسایش را در مقطع پایانی تاریخ حیات انسان، به ارمغان خواهد آورد عقیده ای است که پیروان ادیان سه گانۀ ابراهیمی و بخش چشم گیری از سایر ملل به آن ایمان داشته و دارند. یهودیان مانند مسیحیان که به بازگشت عیسی (ع) معتقدند به ظهور یک منجی میاندیشند علی رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تفاوتهای عقیدتی ناشی از آن، همۀ مسلمانان طبق بشارت رسول اکرم (ص) به ظهور امام مهدی (ع) در آخرالزّمان اعتقاد راسخ دارند. اساساً میان مسلمانان و پیروان دیگر ادیان در اصل اعتقاد به ظهور یک منجی در آخرالزّمان هیچ گونه اختلافی نیست، هر چند در مصداق آن میان مسلمانان و دیگران اختلافاتی وجود دارد، لیکن تمامی امّت اسلامی بر این باورند که اسم مبارک وی «محمّد» و لقب او «مهدی (1) » است. این امام شریف که خداوند به افتخارش ماه های سال را 12 ساعت را 12 به ابجد اسلام 12 حق 12 اسلام 12 قلب 12 هوا 12 نجاتبخش 12 قرار داد در آیه 12 سوره یاسین که 23 حروف میباشد به ابجد مهدی 23 واین آیه هم 23 کلمه دارد 23 مهدی 23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 قرآن میفرماید به ابجد امام مهدی 23 امام مهدی امام مبین میباشد بدون وحی به اذن خدا از تمامی امور کره زمین قطرات باران و برگ درختان و میداند جنس من و شما چیست و به اذن خدا تمام معجزات رسول خدا را دارا میباشد و تمام زبان حیوانات را میداند و با هر کسی به زبان مادریش صحبت مینماید به تمام زبانهای گذشته و آینده آگاه میباشد آیا همچون گوهر الهی دوست داشتنی نیست و به تمام علوم الهی آگاه میباشد دانشمند پر افتخار شیعه میباشد اگر شما هم اینچنین گوهره الهی امام مبین و زیبایی دارید بفرمائید نامش چیست به کوری چشم وهابیت کور مادر زاد را هم شفا میدهد مرده را هم زنده میکند دیگه چی میخواهید مرد غیبی شیعه انگشتر سلیمان بدست و عصای موسی به دست حضرت سلیمان شیعه میباشد جن و انس همگی غلام او میباشند تا جایی که پیامبر فرمود الهی من و پدر مادرم به فدایش این مرد قرآنی خیلی فدایی دارد گوهر درخشان پروردگار عالم است و آرزوی هر شیعه میباشد جانش فدا یش بنماید که فقط یک بار صورت دلربای ایشان را ببیند واقعا" که یوسف زهراست و پادشاه عالمین است به دادن جان برای یکبار دیدنش می ارزد اکنون به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان در راه است پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت دوازدهمین سوره قرآن هم یوسف زهراست به ابجد اهل نجات دین 564-541 عمر و ابوبکر = 23 مهدی 23 وارث 23 زمین 23 نام امام هم 12 بار در قرآن آمده سوره 12 دوازدهم هم یوسف زهراست در آیه دوازدهم یاسین آیه 12 به ابجد امام مهدی 23 حرف دارد 23 وکل شیئ احصیناه فی امام مبین 23 مهدی 23سرورا 23اماما حق23 حامی 23 آزادی 23 به ابجد اهل نجات دین 564-541 عمر و ابوبکر = 23 مهدی 23 وارث 23 زمین 23 حامی 23 آزادی 23 نام امام در قرآن 12 بار آمده کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت میمیرد این آیه قرآن ابجدکبیر مولایم مهدی 59 میباشد و این آیه هم 59 کلمه میباشد و در باره حضرت مهدی هم میباشد59 و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثین59 مهدی 59 حامی 59 زمین 59 ازآن 59 مهدی 59 مهدی امام 12 دوازدهم شیعیان میباشد خداوند دوازده ماه سال را هم بخاطر مهدی 12 قرار دارد ساعت هم 12 ساعت روز است مثل روز روشن است حق با مهدی میباشد اگردعای من امشب به آسمان برسد گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد شما هم اگر مرد هستید چند آیه بیاورید که دین شما بحق میباشد علمای شیعه و سنی میفرمایند بیش از 700 آیه مستقیم در باره امیر المومنین علی میباشد در باره ابوبکر و عمر ار نامشان در انجیل و تورات آمده و به ابجد کبیر مهدی59 مهدی 59 سالار عالم کیست 59 حضرت مهدیست59 با خلیفه خداوندی 59 دوازدهمین امامها 59 میباشد به ابجد راه نجاتی 667 - 541 عمر و ابوبکر = 59 مهدی 59 راه نجاتی 59حامی 59 مهدی 59 در قرآن میفرماید اهل البیت و یطهر کم تطهیرا یاران حدیث کثاء 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند 385 این آیه برای فرقه های من درآوردی که غیر اهلبیت پیامبر را به دوستی میگیرند در قرآن میفرماید اهل البیت و یطهر کم تطهیرا و در آیه دیگر که 59 کلمه میباشد به ابجد ریاضی قرآن مهدی هم 59 میباشد این آیه در باره حضرت مهدی میباشد59 کلمه داردبه ابجد مهدی59 ونریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض نجعلهم ائمة نجعلهم الوارثین59 مهدی 59بانماینده دین اسلام 59 مهدی 59با دوازده امامه بحق59یاسرپرست دین اسلام 59 پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت خواهد مرد59 آقا این خونه یه پدر داره این جهان یک خدا داره خدا گوهر انبیاء الهی داره بنام مهدی بقیه" الله اعظم در قرآن آیه بقیه" الله خیرا" لکم 385یگانه دره دین الهی385در روايت آمده است لو لا الحجه" لساخت الارض باهلها اگر حجت نباشد زمين تمام اهلش را فرو ميبرد يعني زمين اگر تحمل بنده گنهكار را دارد به دليل آن است كه حجت و بقيه خدا در زمين هست خداوند سبحان به آبروي بقيةالله به اهل زمين اجازه زندگي ميدهد، سبب ابقاي رحمت خدا در بين خلق، امام هر زماني است . سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبن لهم انه الحق فصلت آیه 53 به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان 59 جهان 59 مهدی 59 و در درون جانه 59 به آنها نشان مدهیم تا برای آنان آشکارگردد که او بحق است فصّلت 53)» سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبن لهم انه الحق فصلت آیه53 به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان 59و در درون جانه59 به آنها نشان مىدهيم مهدی 59 تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است... پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه385 شیعه 385 دین واقعی الله385 دین ناب الله محمد علی 385 به ابجد بغدیر خم 926-541 عمر ابوبکر = 385 شیعه برنده میدان شد من کنت مولاء فهذا مولاء علی در روز غدیر خم نور حق پیدا شد وز جهاز اشتران منبری بر پا شد بگرفت محمد چو علی را سر دست سوگند به ذات حق که حق پیدا شد به ابجد وحدت کلمه دین ها 583 شبکه نور 583 ابجد 5 تن خانواده محترم رسول خدا 583 از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند 583 وحدت کلمه دین ها 583 ابجد 5 تن آل عباء 583 و برعکسش 385 شیعه 385 دین واقعی الله385 دین ناب الله محمد علی 385 خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم واژگان کلیدی: موعود، ادیان ابراهیمی، ماشیح، موعود یهودی، مسیحی، موعود اسلام مومن 136+110علی = 246 اسلام حق ها 246+337 محمد علی فاطمه = 583 پنچ تنه آل عباءبه ابجد اصل دینه اسلامیا 338راه اسلام338 راه اسلام 338میباشد338+245 اسلامه حق = 583 پنج تن آل عباء خانواده پیامبر حدیث کثاء آیه مباهله وووو ریاضی در قرآن583 احد عشر583 در قرآن به ابجداحد عشر 583 یعنی جمع ابجد 5 تن آل عباء میشود 583پنج تن آل عبا.اگر مجموع جمع ابجدی حروف پنج تن آل عبا علیهم سلام را محاسبه کنیم عدد جالبی بدست می آید وآن 583 است محمد 92 پهلوان 92 +18 ذالحجه غدیر خم = 110 علی = محمد 92+18 ذالحجه غدیر= 110 علی تمام کسانی که با نوح علیه سلام دست بیعت دادند کف دست چپشان نوشته 81 و کسانی که در غدیر بیعت نمودندکف دست راستشان نوشته 18 ذالحجه غدیر خم 18ضربدر 26 علی= 468 کسانی که به علی نامردی نمودند 468 -541 = 73 فرقه نامرد + یک فرقه بحق = 74 ابجد صغیر ابوبکر27+22عمر +25 عثمان = 7474 و الشجرتها الملعونه74 روز قیامت جواب الله را چه خواهید داد 74 روز بعد از وفات پیامبر ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان = 74 فرقه دختر رسول خدا را شهید نمودند 74 «اشداء علي الكفار74»؟: 74به درک اسفله سافلین 74ابجد ابوبکرو عمر و عثمان 74 و الشجرتها الملعونه74 به دروغ گویان عالمی 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را این سه ملحد 74 فرقه نمودند به ابجد محمد92+علی 110+فاطمه+ 135+حسن 118+حسین+ 128پس مجموع ابجدی اسامی بالا =583 این عدد عجیب سه خاصیت شگفت انگیز دارد یکی اینکه برابر ابجد کلمه احد عشر = 583است که همان عدد 11 است ودیگری اینکه خود عدد 583 باز بر یازده قابل تقسیم است که از تقسیم آن به یازده عدد 53 بدست می آید خوب!فکر می کنید که این عدد53 که از تقسیم عدد583 (که ابجد احد عشراست ) به 11 بوجود آمده نشانه ی چیست ؟ ابجد احد عشرتقسیم بر یازده = 53بله این عدد 53 همان ابجد کلمه ی مبارک احمد است به عبارت دیگر اگر مجموع ابجدی 5 تن آل عبا یعنی (محمد92 +علی110+فاطمه13 5+حسن118+128حسین =583) را که همان احد عشر است به یازده تقسیم کنیم باز اسم حضرت محمد( احمد =53)بدست می آید به ابجد594 مکتب اسلام 594 منهای 541 عمر و ابوبکر = 53 احمد53 هر سال 53 جمعه داریم +313 روز = 366 روز سال 366روحی اسلامی366 نور علی 366 نسیم دین اسلامی 366 ابجداین آیه 73 فرقه دین اسلام و دین مسیح 73وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ 73 ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ.و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشوداین آیه 121 کلمه دارد "وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ این آیه قرآن 121 کلمه بنام نامی شاه مردان خیبر کن دوران یا علی 121 میباشد ما پانصدآیه و حدیث میآوریم شما دینت را از اینسه نگرفته باشی که بدبخت بتمام عالمی دین اسلام 74 فرقه شد 74 و الشجرتها الملعونه74 روز قیامت جواب الله را چه خواهید داد 74 روز بعد از وفات پیامبر ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان = 74 فرقه دختر رسول خدا را شهید نمودند 74 «اشداء علي الكفار74»؟: 74به درک اسفله سافلین 74ابجد ابوبکرو عمر و عثمان 74 و الشجرتها الملعونه 74 این سه خلیفه بی مغز باعث 74 فرقه شدن دین اسلام به تفرقه شدند 74 خود را به نفهمی نزنید که به زودی به حساب شما رسیدگی خواهد شد بهتر است عاقل باشید و گمراه نباشید مثل عمر 310 گمراه دین 310کفری310منکر 310 ابله منافقا 310جاهل منافق310 عمر 310نیرنگ 310نمرودی 310کفری310دائش وهابی نادان310 اباجهل دردین310گمراه دین310جاهل منافق310ابله منافقا 310کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 کلب کلب هار310سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 باخباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 نامردیه 310 بابی وجدان احمق ملحد 310کفری310نیرنگ310گمراه دین 310عمر 310منکر310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاقه 310نیرنگ310عمر310بمارزنگی 310کفری310عمر 310 کفری310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310بی ایمان دین اسلام310 حرامزاده پلید 310مکرن310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310عمر310نیرنگ 310 سم ری310در حمله به ایران 145 هزار نفررا کشت برای گرفتن غنایم درحمله به ایران مثل گروه دائش ترسو از ترسش به یاران خودش هم رحم نمیکرد310گمراه دین 310 ناحق عالمی 310کفری310منکر310 اباجهل در دین 310 حرامزاده پلید310 ابله منافقا310جاهل منافق310کفری310 بی ایمان دین اسلام 310 ابالهبا در دین 310 ناحق عالمی310گمراه دین 310عمر 310جهل عرب 310 اباجهل دردین 310 عمر 310 کج فهم های عالمه 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 ابله بکل عالم 310 احمقان نادان پلید 310 احمقان پلید بدین 310 جاهلان نادان کل دین 310پلیدا احمقی نادان 310 پلید ها احمقه نادان 310نافهم کلی دینی310کفری310 منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ ۳۱۰ جهل عرب ۳۱۰ عمر 310 دلیل نفاقه310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 ابله بکل عالم 310نیرنگ 310 ابله منافقا 310 جاهل منافق 310 اباجهل در دین 310 جهل عرب310 اهل نابکار 310 یا نادان بکل عالم 310فاسق دینه 310 بقاصبه دین الهی 310 ناحق عالمی 310 پلید فاسدان دین 310 فاسق دینه ۳۱۰ ابله منافقا۳۱۰ جاهل منافق ۳۱۰ بقاصبه دین الهی ۳۱۰ گبر پلیددین ۳۱۰ ناحق عالمی۳۱۰ عمر ۳۱۰ گمراه دین ۳۱۰ جهل عرب ۳۱۰ اباجهل در دین ۳۱۰ عمر ۳۱۰ جهل عرب ۳۱۰ گمراه دین ۳۱۰ فاسق دینه 310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 عمر 310 در هر دینی در هر ورزشی فقط یکی برنده است و آن هم شیعه علی و قائم آل محمد (عج) میباشد جالب اینجاست وهابی های ابلق هدایت شده و گروه گروه شیعه میشوند ولی شیعیان بما کمک دینی نمیکنند ابجد ابوبکر 231 احمق ملحد 231 با کج فهم های دین 231 براه کج 231 راه دزدی 231 231 براه کج 231 با کج فهم های دین 231 ابلیس پلید ملحد 231 احمق ملحد 231 عقیده باطل 231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231 براه کج 231 راه دزدی 231 بملحد پلید ابلیس 231 بادزد گربه ها 231 به خط پلید ابلیسی ها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر به ابجد خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231 خلط پلید ابلیسی ها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض 1202 دزده غافله ادیان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 به ابجد ستکاران 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد دشمن 394 -163 انسانا = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر = 231 راه کج 231 راه دزدی 231 عقیده باطل 231 بناحق دینها 231 دین حرام الهی 231 خود را به نفهمی نزنید که به زودی به حساب شما رسیدگی خواهد شد بهتر است عاقل باشید و گمراه نباشید مثل عمر 310 گمراه دین 310کفری310منکر 310 ابله منافقا 310جاهل منافق310 عمر 310نیرنگ 310نمرودی 310کفری310دائش وهابی نادان310 اباجهل دردین310گمراه دین310جاهل منافق310ابله منافقا 310کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 کلب کلب هار310سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 باخباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 نامردیه 310 بابی وجدان احمق ملحد 310کفری310نیرنگ310گمراه دین 310عمر 310منکر310 310نیرنگ310عمر310بمارزنگی 310کفری310عمر 310 کفری310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310بی ایمان دین اسلام310 حرامزاده پلید 310مکرن310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310عمر310نیرنگ 310 سم ری310در حمله به ایران 145 هزار نفررا کشت برای گرفتن غنایم درحمله به ایران مثل گروه دائش ترسو از ترسش به یاران خودش هم رحم نمیکرد310گمراه دین 310 ناحق عالمی 310کفری310منکر310 اباجهل در دین 310 حرامزاده پلید310 ابله منافقا310جاهل منافق310کفری310 بی ایمان دین اسلام 310 ابالهبا در دین 310 ناحق عالمی310گمراه دین 310عمر 310جهل عرب 310 اباجهل دردین 310 عمر 310 کج فهم های عالمه 310جالب اینجاست وهابی های ابلق هدایت شده و گروه گروه شیعه میشوند ولی شیعیان بما کمک دینی نمیکنند ابجد ابوبکر 231 احمق ملحد 231 با کج فهم های دین 231 براه کج 231 راه دزدی 231 231 براه کج 231 با کج فهم های دین 231 ابلیس پلید ملحد 231 احمق ملحد 231 عقیده باطل 231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231 براه کج 231 راه دزدی 231 بملحد پلید ابلیس 231 بادزد گربه ها 231 به خط پلید ابلیسی ها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر به ابجد خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231 خلط پلید ابلیسی ها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض 1202 دزده غافله ادیان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 به ابجد ستکاران 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد دشمن 394 -163 انسانا = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر = 231 دین واقعی ناب الهی الله431 -541 عمر ابوبکر = 110 دین الهی 110علی 110 جلوه الله 110 علی 110 نگین 110 دین الهی 110 نانجو 110 نمک110 به نانو نمک مرتضی علی حق با علیست شما سربازان واقعی امام زمان مثل زمان پیامبر بایدفقط یک فرقه اسلام باشدمثل زمان پیامبر علمی صحبت میکنیم ریاضی درقرآن علم ابجد قرآن تقدیم میکند اسم وهابی و اهل سنت نه در قرآن نه در کلام صحابه نه در کتب عمریه موجود نمیباشد و من در آوردی میباشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 ولی از کلمه شیعه چندین بار در قرآن یاد شده 385 به دین الهک محمد علی 385 اولین کسی که به ندای پیامبر اسلام لبیگ گفت و برای سومین بار اقرار به اسلام و یگانگی الله 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385 با آل قرآن 385دین ناب الله محمد علی 385 دین واقعی ناب الهی الله385 دین ناب الله محمد علی 385 بدین واقعی اسلام 385 با قانون الهی دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 حکم الهی دین الله 385 بیداریهای اسلامی 385 با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 سربازانه مهدی 385 فلسفه دین الله 385 با قانون الهی دین الله 385 امام علی بود فرمود عمرابوبکر تا 41 سالکی هنوز بت پرست بودندپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 سربازانه مهدی 385اصل اسلام بدین الله 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385 با راه الهی دین الله 385 برحقه دینها 385 یا برحق دین 385 دین بحق الهی الله محمد 385 اوله دینها در جهانی 385 به راه حق دین 385 با راه آسان دین385 اصل اسلام بدین الله 385 به دین الهه محمد علی 385 با قانون الهی دین الله 385 اسلام واقعی الله385 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385 با آل قرآن 385دین ناب الله محمد علی 385 دین واقعی الله385 دین ناب الله محمد علی 385 بدین واقعی اسلام 385 با قانون الهی دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 حکم الهی دین الله 385 بیداریهای اسلامی 385 با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385 با عقل کل اسلام 385 385دین ناب الله محمد علی 385دین ناب الله محمد علی 385 صاحب دین ها بحق محمد علی 385 با آل قرآن 385 بدین واقعی اسلام385 دینه حق اسلامی 385 اهل دین اسلام ناب محمد علی 385گوهر بحق دین 385 براه دین حق 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385فلسفه دین الله385 اسلام واقعی الله385بدین واقعی اسلام 385با آل قرآن385 معجزه دین اسلامی 385با قانون الهی دین الله 385 اسلام واقعی 385 در سوره بقره میفرماید 124 هزار پیامبر آمد در آیه 124 میفرماید فقط چندین پیامبر توانستند به مقام امامت برسند بالاترین مقام که به انبیای الهی داده شد بعداز مقام نبوت مقام امامت است خاتم پیغمبران محمد مصطفی (ص) بخاطر خلق عظیمی که داشت خداوند ایشان را صاحب 12 کرسی بالاترین مقام امامت رابه ایشان اعطاء نمود و توانست 12 نور هدایت را بنام خود ثبت کند مقام امامت بالاترین مقامی که هر پیامبر مثل پیامبر اعظم با لیاقت توانست آن را کسب کند بخاطر همین مقام ایشان از همه پیامبران الهی بالاتر است چگونه شما جانشین خود را تائین و وصیت نامه هم داری پیامبر خودش فرمود از واجبات دین است ولی خود پیامبر در غدیر خم دست علی را به عنوان وصی خود بلند کرد در کتب شیعه و سنی هم موجود میباشد اگر اینطور نبوده پس شما از پیامبر بالاترید که هم وصیت کرده و هم جانشین برای خود دارید شما بیشتر میفهمید شما دانا ترید پیامبر بخاطر تیم ترور ابوبکر و عمر و منافقان و یهودیان دست نگه داشت تا در غدیر خداوند به ایشان امر فرمود ابلاغ کن و علی را به عنوان وصی خود برگزید پیامبر اسلام ولادت با سعادت علی (ع) را در کعبه بچشم خود مشاهد نمود و خداوند شکاف کعبه را برای خانزادش علی باز کرد علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه می گوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست این شکاف کعبه را مقصود چیست عصمت آل نبی مولاء علیست پیامبر برای شکستن بت ها در کعبه به دستور خداوند هم خود را به مقام امامت نائل و هم علی را به دوش خود گرفت تا آنحضرت بتهای کعبه را در هم شکند مقام زاده کعبه به دوش نبی تنها کسی که توانست کرسی امامت را به دوش نبوت کسب کند باز امام علی بود در حدیث کثاء باز علی و فاطمه و حسن و حسین بود باز در آیه مباهله همین 5 تن آل عباء بودند باز در غدیر خم امر امامت به دستور خداوند که در قرآن میفرماید انی جاعلک لناس امام تکرار شد خداوند میفرماید ما قرار میدهیم در بین مردم امام را که مردم نادان ابوبکر رکب وبا و عمر رمع را مقدمه قدرتهای بزرگ جهانی مدعیاند که در تلاشند که صلح، آرامش و عدالت را در جهان ایجاد کنند تا در پرتو آن، زندگی بشر سامان یابد، امّا متأسفانه گذشت زمان و تاریخ نشان داد که نه تنها مشکل بشر وامانده از ناکامی که با این شعار حل نشده و نتوانسته باری را از شانۀ بشر تیره بخت بردارد، بلکه آرمان نشان میدهد که افزایش جرم و جنایتها و تجاوز به حقوق ملتها هر روز بر نگرانیهای بشر میافزاید؛ تا جایی که نزدیک است اجتماع انسانی از رسیدن به یک زندگی سالم بشری و لذت بخش و آیندۀ درخشان مأیوس گردد. اینجاست که اعتقاد به نجات در ادیان «منجی گرایی» یا «موعود» به ویژه مهدویّت در اسلام که همان اعتقاد به منجی آخرالزّمان است باعث میشود پیروان ادیان با امید و اعتقاد به منجی آخرالزّمان است باعث میشود پیروان ادیان با امید و اعتقاد به پیروزی نهایی حق بر باطل، به یاری همنوعان مظلوم خود بشتابند و برای برآوردن بزرگترین آرزوی بشریت، یعنی حکومت دین بر سراسر هستی، دست از تلاش و کوشش بر ندارند تا وعدۀ الهی محقق گردد. به امید آن روز که دست ظالمین کوتاه و مستضعفان و مؤمنان وارث زمین گردند؛ «أنَّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ اَلصّالِحونَ (2) » موعود یکی از لقبهای بسیار معروف حضرت مهدی (ع) است. این لقب از آن جهت به آن حضرت داده شده است که نوید ظهور او توسط انبیای بزرگ الهی به تمام امتها رسیده است و در نتیجه آن عقیده به ظهور یک منجی بزرگ الهی در آخرالزّمان که جهانیان را از یوغ ستم و بیداد رهایی خواهد بخشید، به عنوان یک اعتقاد عمومی و همگانی مطرح است. به گونه ای که امروزه هیچ مذهب و آیین را نمیتوان یافت که معتقد به ظهور منجی بزرگ جهانی از جمله آموزه های اصلی و پایه های اعتقادی آن نباشد. به علاوه علیرغم وقوع تحریف در متون کتابهای دینی ادیان گذشته، در بخشهای زیادی از آنها به نمونههایی از این نویدها بر میخوریم. به عنوان مثال در زبور حضرت داوود (ع) که تحت عنوان مزامیر در لابه لای عهد عتیق آمده است در حداقل سی و پنج مورد، نویدهایی دربارۀ ظهور موعود جهانی به چشم میخورد. همین طور در عهد عتیق (تورات) در کتابهای اشعیای نبی در فصل 1 و 45 و زکریای نبی فصل 14 و صفینای نبی فصل 3 و سلیمان نبی فصل 2، حزقیل نبی فصل 21 و در این باره مطالب زیادی به چشم میخورد. در اناجیل اربعه به این موضوع بیش از سایر منابع دینی سابق پرداخته شده است در قاموس کتاب مقدس «دمستر هاکس» تصریح دارد که در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) کلمه پسر انسان بیش از هفتصد بار تکرار شده است که تنها سی مورد آن با حضرت عیسی (ع) قابل تطبیق است و حدود پنجاه مورد دیگر از نجات دهنده موعودی سخن میگوید که در آخرالزّمان ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی (ع) نیز با او خواهد آمد، تا او را یاری نماید. به همین ترتیب در کتابهای مقدس سایر آیینها، نظیر زردشتیان، هندوها، بودائیان و ... که رهبران آنها خود را پیامبر آسمانی معرفی میکردهاند، مباحث زیادی در زمینۀ منجی موعود جهانی بیان شده است (3). گذشته از این در چند مورد برخی از وعده های مهم موجود در آیات قرآنی به قیام امام زمان (ع) تطبیق شده است که از جملۀ آنهاست : آیۀ 55 سورۀ نور آیۀ 22 و 23 سورۀ ذاریات از امام سجاد (ع) روایت شده است که این آیات به مسئلۀ قیام مهدی (ع) که از خاندان پیامبر است اشاره دارد (4). در زیارت معروف حضرت مهدی (ع) که مرحوم سید بن طاووس آن را نقل میکنند، از آن حضرت در یک مورد با تعبیر موعود امتها یاد شده است: «السلام علی المهدی الّذی وعد الله عزّوجل به الاهم أن یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملأ به الأرض قسطاً و عدلاً و یمکن لهُ و ینجز به وعد المؤمنین (5) » (درود بر آن مهدی که خداوند عزوجل وعده ظهور او را به امتها داده است که به وسیلۀ او وحدت و یکپارچگی را جایگزین پراکندگی و تفرقه نموده، وعدههایی که به مؤمنان داده شده است به دست او عملی خواهد شد) پس همۀ امتها علیرغم اختلاف نظری که در بیان مشخصات و اوصاف او دارند، ایشان را به عنوان موعود بزرگ الهی میشناسند؛ همو که پس از ظهور، همۀ انسانها را به سعادت واقعی که همواره در آرزوی آن به سر میبرده اند، رهنمون خواهد شد و به ظلم و بی عدالتی پایان خواهد بخشید (6). اگر چه نوعی وحدت موضوعی میان همۀ ادیان و نحله های دینی فوق دربارۀ منجی یا موعود دیده میشود، امّا از سوی دیگر تعارضهایی نیز در میان آنان وجود دارد. مهمترین این تعارضات آن است که پیروان هر کدام از ادیان جز نحله های عرفانی منجی را کسی یا شخصیتی از دین خودشان میدانند. شاید ریشه این تعارضات از آنجا باشد که هر قوم و ملتی صرفاً دین خود را بر حق و ادیان دیگر را باطل میداند (7). دلایل بر موعود دلیل عقلی بر موعود: دلیل عقلی نیز ما را به ضرورت آمدن نجات بخش و رسیدن انسان به فضایل و کمالات مطلوب خود در آخرالزّمان نوید میدهد. علامۀ طباطبایی عباراتی دارند که قابل توجه میباشد: هر نوعی از انواع مختلف آفرینش از نخستین روز پیدایش متوجه آخرین مقصد کمالی و هدف نوعی خود بوده و با نیروی مناسب وی که بدان مجهز است برای رسیدن به این هدف، بی این که کمترین سستی و خستگی از خود بروز دهد مشغول تلاش و تکاپو میباشد. دانۀ گندمی که شکافته شده و نوک سبزی بیرون میدهد، از همان وقت متوجه بوته گندم کامل است که پر از سنبلهای افشان میباشد و هستۀ درختی که شروع به روییدن میکند، به سوی درخت کامل پر از میوه عازم است؛ نطفۀ حیوانی که میخواهد جنین شود، هدفی جز این که از نوع مناسب خود یک حیوان کاملی شود، ندارد و به همین قیاس است موارد دیگر. برخورد اسباب و علل مخالف و موافق، اگر چه بسیاری از این موجودات را که چون قافله ای پیوسته به سوی مقصد خود متحرکند از وصول به مقصد کمالی مانع میشود و در نتیجه بسیاری از آنها پیش از رسیدن به آرزوی تکوینی خود از میان میروند، ولی با این همه هرگز نظام آفرینش از رویۀ عمومی و دائمی خود دست بر نداشته و پیوسته سرگرم سوق پدیده های نو به سوی کمالشان میباشد و در نتیجه پیوسته از هر نوع دسته ای به کمال و هدف تکوینی خود میرسند و البته نوع انسانی از این حکم عمومی و نظم همگانی مستثنی نیست، بی تردید انسان نوعی از انواع موجودات است که نمیتواند به تنهایی زندگی کند و برای رسیدن به آرمان تکوینی خود ناچار است در حال اجتماع و دسته جمعی به سر برده، هدف وجودی خود را بدست آورد. مشاهدۀ حال جامعه های بشری این معنا را تأیید میکند. زیرا هر جامعه از جامعه های بزرگ و کوچک انسانی، آرزویی جز این ندارند که در حال آرامش و صفا و ارتفاع موانع زندگی کرده و بهرۀ انسانی را از زندگی خود بر دارند. نیز روشن است که جامعۀ بشری تاکنون نتوانسته به این آرزوی خود جامۀ عمل بپوشاند، از طرف دیگر نیز دستگاه آفرینش از رویۀ خود دست بردار نبوده و هم از دست ساخته های خود عاجز و زبون نخواهد شد. این نظر عقلی به ما نوید قطعی میدهد که عالم بشریت یک روز ایده آلی در پیش دارد که سر تا پا سعادت و کامیابی بوده و در وی همۀ خواسته های فطری انسانی که در نهاد این نوع رسم شده، برآورده خواهد شد و نیز میدانیم که انسانیت هرگز به یک چنین محیط پاک و نورانی نایل نخواهد شد، مگر در سایه واقع بینی و حق پرستی، که در اثر آن، حس خود خواهی و سود پرستی و رذایل دیگری که موجب به هم خوردن آرامش جامعه و اختلال زندگی فرد میباشد. از درون مردم رخت بر بسته و جلوه های نهاد پاک یک انسان فطری و طبیعی دست نخورده جایگزین آنها شوند. نتیجه بیان گذشته این است که در مسیر همین زندگی اجتماعی انسانی خودمان، روزی فرا خواهد رسید که سعادت کامل اجتماعی انسان را صد در صد تضمین کند و در آن روز، عموم افراد در سایه واقع بینی و حق پرستی، خوشبختی واقعی خود را به دست آورده و در مهر امن و امان مطلق و بی مزاحمت هر گونه ناملایمات فکری به سر خواهند برد. قرآن کریم نیز همین نظر عقلی را تأیید نموده است و در چند جا مژدۀ چنین روزی را به اهل حق و حقیقت میدهد (8). موعود در ادیان : عقیدۀ ظهور موعود و منجی در تاریخ ادیان، برخاسته از ضرورت نجات خواهی بوده است. پس روشن میشود که اصل نجات خواهی و انتظار رهایی، یک اصل و امید مشترک همۀ ادیان بوده است. ما در این مقاله ادیان را به ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی تقسیم میکنیم و ایدۀ موعود شناسی را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. ادیان ابراهیمی: همۀ دینهای ابراهیمی از سنّت ابراهیم (ع) یعنی دین حنیف او الهام میگیرند. دینهای یهود و مسیحیت و اسلام از جهاتی با یکدیگر اشتراک دارند که در ذیل به برخی اشاره میکنیم. 1.ادیان ابراهیمی همگی معتقد به تئوری پیامبری هستند. (نبوت) 2. قرآن کریم پیروان ادیان ابراهیمی را «اهل کتاب» میخواند (یهود مسیحیت اسلام) 3. پیروان ادیان سه گانه ابراهیمی، بر پیروزی ادیان بر کفر، حاکمیت حق و علم، عدالت اجتماعی، نجات بشر از ظلم و ستم و وراثت زمین به صالحان، اعتقاد راسخ دارند. در یک کلمه میتوان گفت فلسفه تاریخ در ادیان ابراهیمی با اعتقاد به ظهور منجی و موعود معنی پیدا میکند. موعود یهود یکی از پایه های اساسی و اصول مهم آیین یهود، ایمان به ظهور ماشیح و دوره نجات (گئون) است. هر فرد یهود که به ماشیح اعتقاد نداشته باشد و یا چشم به راه آمدن او نباشد، منکر سخنان حضرت موسی و سایر انبیاء بنی اسرائیل است، زیرا موضوع ماشیح به دفعات در متون مقدس عنوان شده است. واژۀ «ماشیح» کلمۀ عبری و معادل واژه فارسی «مسیحا» است. ماشیح به معنای مسح شده یا تدهین شده به روغن مقدس میباشد و معرّب آن «مسیح» است. این واژه لقب پادشاهان قدیم بنی اسرائیل بوده، ولی در زمانهای بعد به کاهنان بزرگ و حتی به برخی پادشاهان غیر بنی اسرائیلی نظیر کوروش نیز اطلاق شده است. زیرا معتقد بودند که خدا او را برگزید و مسح کرد تا نقش رهاننده بنی اسرائیل را به عهده گیرد. در زمان پیامبران بنی اسرائیل، آنها در مراسمی مقداری روغن بر سر پادشاهان میریختند و با دست خود آنها را مسح میکردند. بر اثر این کار، آن پادشاه ماشیح خوانده میشد و اطاعت او بر همگان واجب میگردید. آنچه مسلّم است این است که واژۀ ماشیح ابتدا کارکرد موعودی یا منجی گرایی نداشت و صرفاً یک لقب برای پادشاهان بنی اسرائیل بود. بر اساس متون مقدس یهود، نخستین بار این واژه به «طالوت» اطلاق شده است. چون بنی اسرائیل در اوج بدبختی و فلاکت به سر میبردند و گرفتار انواع شداید و دزدی و ظلم شده بودند لذا برای رهایی از این درد سرها به خدمت سموئیل پیامبر رسیدند و از او خواستند حاکمی را بر آنان منصوب کند تا آنان را از آن وضعیت اسفناک نجات دهد و قدرت حفاظت از آنها و داراییهای آنها را داشته باشد. سموئیل نیز طالوت را تدهین یا روغن مالی کرد و لفظ ماشیح برای اولین بار بر او اطلاق شد. امّا الگوی کامل مسیحایی از دوران حکومت داوود نبی شکل میگیرد. داوود تجلی بخش وعدۀ الهی بر قوم برتر یا قوم خدا، به واسطه حکومت پی ریزی میشود. ماشیح موعود، داوود نیست، بلکه از نسل اوست (9). زمانی که این حکومت به مراحل کامل خود در عصر داوود (ع) و سلیمان (ع) رسید میتوان آن را مصداق وعدۀ الهی بر بنی اسرائیل دانست. به طوری که برای همۀ عالمان یهود این ایده مطرح شد که حکومت مسیحیایی داوود برای همیشه ادامه خواهد داشت. این را میتوان در آیات سموئیل اول ملاحظه کرد (10). در سراسر مزامیر، دوران داوود و سلیمان (ع) به عنوان دوران طلایی یهود، عصر آرمانی و حکومت ابدی مطرح است (11). دیری نپایید که حکومت سلیمان که یک حکومت واحد بود، به دو تکه تبدیل شد لذا وقتی دوران انحطاط حکومت بنی اسرائیل شروع میشود، ماشیح بود داوود و سلیمان، رنگ میبازد و از این جا میگویند این حکومت ماشیح موعود نبوده و ماشیح در آینده خواهد آمد. از این زمان به بعد انتظار موعود بیشتر میشود. زیرا بدبختیها و رنج یهودیان در این دوران افزایش پیدا میکند. در طول تاریخ، اعتقاد به ظهور ماشیح در میان بنی اسرائیل قطع نشد و همواره افت و خیز داشته است. البته وعدۀ ظهور شخص خاصی نیست بلکه فقط وعدۀ آمدن دوران طلایی برای یهود مطرح میشود (12). پیامد های موعود باوری در یهود 1.امید به تحقق وعدۀ الهی 2.صبر و آرامش در برابر مشکلات 3.ایجاد نشاط 4.وحدت قومی 5.تن دادن به شریعت و رفتار شرعی ویژگیهای ماشیح : 1.ماشیح انسانی معمولی است. همۀ دانشمندان یهود دربارۀ این که ماشیح انسان معمولی است اتفاق نظر دارند. از نشانه های او این است که صداقت و پارسایی او از بدو تولّد دائماً در حال افزایش بوده و به خاطر فضیلت و اعمال شایستهاش به عالیترین و والاترین درجات تکامل روحانی دست خواهد یافت. 2.ماشیح از نسل داوود است(13). 3.قدرت او کیهانی است؛ نمیخواهد با اعمال خارق العاده کاری انجام دهد. 4.زادۀ بیت الحم است؛ در مرکز یهودیت و یهودی زاده است. 5.اشراف زاده است؛ از خاندان پادشاهان بوده است. 6.شهرنشین است؛ با ادبیات شهرنشینی آشنا است. کارکرد های اندیشۀ ماشیح 1.تشکیل حکومت و استقلال سیاسی 2.داوری نهایی بین همۀ اقوام و سهل گیری بر بنی اسرائیل 3.نابودی امتهای مشرک؛ مرادشان از امتهای مشرک اقوام غیر یهودی است. 4.اعطای قدرت جهانی به بنی اسرائیل 5. زنده کرده مردگان؛ مردگان و اموات از گور برخاسته با زندگان و گروه متقیان و ابرار گرداگرد مسیحا صف واحدی تشکیل میدهند (14). موعود در نگاه منابع یهود منبع مهم یهودیان در آموزههایشان، عهد عتیق است که مشتمل بر 39 کتاب است که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشوند: 1.تورات و بخش تاریخی عهد عتیق 2.حکمت و مناجات 3.پیشگوییهای انبیاء در تورات به خصوص در اسفار پنج گانه هیچ سخن صریحی دربارۀ ماشیح و موعود وجود ندارد. برخی خواستند با تأویل برخی آیات آن، این چنین وانمود کنند، ولی به صراحت چیزی در این زمینه وجود ندارد. ولی در بخشهای دیگر مثل مزامیر داوود و یا در پیشگوییهای انبیایی مثل عاموس، هوشح، اشعیاء، دانیال و ملاکی در این زمینه مطالبی دیده میشود، در کتب دیگر یهود نظیر تلمود (15) بحث مسیحا یا ماشیح مشاهده میشود. برای مسیحا نامهایی نظیر، ابن داوود، داوود، مناحم بن حزقیا، صِم، شالوم و حَدرک ذکر شده است. وضعیت جهان در عصر ظهور ماشیح جهان در عصر ظهور ماشیح، به بهترین وجه توصیف شده است. ذات اقدس متبارک، ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد: او خود جهان را با نور خویش روشن خواهد کرد (16). خداوند از اورشلیم آب روان جاری خواهد کرد و هر کسی را که بیماری داشته باشد به واسطۀ آن شفا خواهد داد (17) .درختان را وادار میکند تا هر ماه میوه آورند و انسان از آن میوهها میخورد و شفا مییابد. تمام شهرها ویران شده را از نو آباد خواهد کرد خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد. صلح جاودان در سراسر طبیعت حکم فرما خواهد شد. خداوند تمام حیوانات و خزندگان را فراخوانده، با بنی اسرائیل و با آنها عهد خواهد بست (18). گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود. آنچه آمد بخشی از وضعیت جهان در عصر ظهور ماشیح در نگاه متون یهودیت است. پس با همۀ این مطالب مشخص میشود که یهود به موعود اعتقاد دارند و حکومت او را انتظار میکشند. موعود در دین مسیح مسیحیت تنها دینی است که از دل دین دیگری (یهود) بیرون آمد این ویژگی ممتاز مسیحیت است. مسیحیت یک مذهب از مذاهب مختلف یهود است. پیشینۀ تاریخ یهودیت و مسیحیت یکی است، هر چه یهود معتقد است مسیحیت هم اعتقاد دارد، پس از عیسی بن مریم (ع) عده ای ادعای ماشیح کردهاند، امّا هیچ کس به اندازۀ عیسی مطرح نشد و فقط ادعای عیسی (ع) به عنوان ماشیح مطرح شد. پیروان او همین یهودیان بودند. زیرا بر اساس یک باور یهودی منجی ماشیح شکل گرفت. بر اساس آموزه های مسیحیت، نه عیسی ادعای دین جدید دارد (19) و نه جماعتی که اطراف او جمع شدند همه مدعی بودند که یهودی هستند منتهی همان موعود و منجی که منتظرشان بودند ظهور کرده است. در عهد عتیق تعابیر کنایی که درباره موعود (مثل پسرانتان) آمده، کنایه از ماشیح است، ولی در عهد جدید (یعنی، یابنده) آنچه که باعث بر دار کشیده شدن عیسی (ع) است ادعای ماشیح بودن ایشان است نه ادعای دین جدید و زائل کردن دین قدیم. یکی از باورهای مشترک بین یهودیت و مسیحیت همان ماشیح است؛ یعنی در اصل انتظار موعود و منجی با یکدیگر مشترک هستند، بدون شک مسیحیان این مطلب را از یهودیان گرفتند. مصداق این موعود منجی و موعود مسیحیان بر خلاف منجی یهودی است. زیرا مصداق موعود آنها عیسی بن مریم (ع) است و در این جهت، موعود مسیحیها مانند مسلمانان است که لقبش، نصبش همه معبّن و مشخص است. در عهد جدید با دو چهره اساسی موعود روبه رو هستیم: چهرۀ اول: موعود یهودی - مسیحی که پیشینۀ یهودی دارد و هم یهودیان و هم مسیحیان آن را قبول دارند. چهرۀ دوم: موعود مسیحی که فقط مسیحیان آن را قبول دارند. موعود یهودی مسیحی اصل این باور یهودی بوده است، ولی با موعود یهودی اختلاف مصداقی دارند، یهودیان مصداق را عیسی نمیدانند ولی مسیحیان مصداق را عیسی میدانند. یهودیان میگفتند این عیسی با آن اوصاف ماشیح که در کتب اشعیاء و ذکریا و دانیال آمده، سازگار نیست. بر عکس یهودیانی که به عیسی ایمان آوردند، تلاش میکردند آن اوصاف ماشیح در کتب انبیاء فوق را بر عیسی (ع) تطبیق دهند. یکی از اوصاف این بود که ماشیح فرزند داوود است. وظایف موعود یهودی مسیحی 1.نجات انسان از آثار گناه اولیه: او آمد تا بشر را از عواقب گناه اولیه نجات دهد که عبارت از طبیعت گناه آلود آدم ابوالبشر است. 3.رساندن انسان به مقام پسر خواندگی؛ انسان دیگر غلام نباشد بلکه پسر خدا باشد. 4.رساندن انسان به هدایت ابدی؛ همان نجات از جایگاه غلامی و رساندن به مقام پسر خواندگی است. گونه شناسی موعود: این موعود مشخص است. در آغاز راه، انسان است، امّا بعد حیثیت انسانی را از دست میدهد و خدا میشود؛ فرا ملی است و مال یک نژاد خاص نیست. نجات بخشی او ویژگیهایی دارد: 1.شخصی است: هر شخصی با اتصال به مسیح میتواند نجات پیدا کند. 2.کیهانی است: کار خارق العاده نمیکند. 3.فرا زمان است: هر کسی در هر زمانی به واسطۀ مسیح به عنوان ماشیح نجات مییابد. 4.مشروط است: باید به ماشیح ایمان آورد تا نجات یابد. چهرۀ دوم: موعود مسیحی این نگاه که مختص مسیحیت است و ربطی به یهودیت ندارد. این موعود بازگشت دوبارۀ عیسی به جهان تفسیر شده است، بر اساس این باور، ماشیح که همان عیسی بود، پس از آن که بر صلیب شد، دوباره به جهان باز خواهد گشت. بر اساس این باور عیسی خود به صورت ناگهانی و بدون اطّلاع قبلی، در جلال و هیبت پدر، به همراه فرشتگان و همراه با پیروزی و فتح خواهد آمد؛ یعنی خود او میآید، نه آن که یهود میگوید شخصی از نسل داوود خواهد آمد. بر خلاف موعود چهرۀ اول، موعود مسیحیت در چهرۀ دوم دارای حکومت است و برای پادشاهی میآید. اهداف و ثمرات بازگشت مسیح 1.پذیرش ایمان داران؛ یعنی عیسی مسیح وقتی ظهور میکند، همانند گذشته، همۀ مؤمنان دور او جمع میشوند. 2.داد رسی و دادن پاداش؛ در انجیل آمده است: «زیرا من با فرشتگان خود در شکوه و جلال پدرم خواهم آمد و هر کس را از روی اعمالش داوری خواهم کرد (20) » 3.نجات بنی اسرائیل؛ «همگی بنی اسرائیل ایمان خواهند یافت (21) » 4. داوری در میان همۀ امتها 5. آزاد ساختن و برکت دادن؛ «زمین از تباهی آزاد خواهد شد با آمدن مسیح (22) » 6. برقراری ملکوت؛ ملکوت خدا را برقرار میکند همان حکومتی است که خداوند به داوود وعده داده بود. حوادث بعد از ظهور مسیح با علائم ظهور از عهد جدید حوادثی در عصر ظهور مسیح اتفاق میافتد. در کتاب مکاشفه یوحنا (23) آمده است: یوحنا اصرار دارد که تمام پیشگوییها در عصر ظهور مسیح (ع) محقق خواهد شد تا آنچه که در زبور داوود آمده است، منطبق بشود (24) که عبارتند از: 1.آمدن مسیح با مقدسان (قدسیان) 2.جنگ به نام چاه مجدان یا چار مجدان 3.بسته شدن شیطان 4.نشستن مقدسان بر سریر قدرت و عزت (حکومت خواهند کرد) 5.آزاد شدن شیطان پس از هزار سال (وقتی مسیح میآید شیطان را آزاد میکند، ولی شیطان دیگر نمیتواند کسی را وسوسه کند) 6.داوری بر تخت سفید (قیامت کبری) مسیح داوری میکند چه کسی بهشتی است و چه کسی جهنمی. 7.نهایت پایان عالم؛ بعد از این دیگر مسیح و پیروانش جاودانه خواهند شد، دوباره به خدا ملحق میشویم و به او میپیوندیم. زمان بازگشت موعود زمان آمدن او نامعلوم است حتی گاهی اوقات از بیان زمان نهی شده است (25). ولی ظهور مجدد او آشکار و علنی است و همچون گذشته مخفی نیست. زیرا بار اول قرار نبود بین مردم داوری و حکومت نماید، ولی بار دوم هم حکومت است و هم داوری (26) . اسلام و امام مهدی (ع) : دین اسلام تنها دینی است که آموزه های وحیانی آن دست خوش تغییر، تبدل و تحریف نشده است و کسی هم نتوانسته مثل و مانندی برای آن بیاورد؛ همچنین مطابق نیازهای بشر به روز بوده و هر روز دریچه ای جدید به روی انسان گشوده است؛ هیچ گاه در بستر زمان رنگ کهنگی به خود نگرفت و همواره بشر وامانده و سرگردان را راهنما بوده و هست. حال که اسلام با این ویژگیهای منحصر به فرد، در همۀ مسائل بزرگ و کوچک انسان، اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته و چیزی را فروگذار ننموده است؛ چطور میتواند نسبت به مسئلۀ مهمی مثل آیندۀ جهان و نجات بشر سکوت اختیار کند. مؤید این مطلب سخنان دو تن از اندیشمندان معاصر است: 1 مرحوم علامۀ طباطبایی میفرماید: «و به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه بشری پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا هم زیستی نماید و افراد غرق فضیلت و کمال شوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه ای منجی جهان بشری و به لسان روایات مهدی (ع) خواهد بود (27) .» 2 شهید مطهری میفرماید: «در طول تاریخ گذشته و آینده، نیروهای انسان به تدریج بیشتر جنبه ایدئولوژیک پیدا کرده و میکند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزشهای انسانی به مراحل کمال خود یعنی به مرحله انسان ایده آل و جامعه ایده آل نزدیکتر میشود، تا آن جا که در نهایت امر، حکومت عدالت، یعنی حکومت کامل ارزشهای انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی (ع) تعبیر شده است مستقر خواهد شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه، خود خواهانه و خود گرایانه اثری نخواهد بود (28) »؛ لذا با این مقدمات وارد اصل بحث خواهیم شد. در این قسمت از مقاله نخست موعود و منجی مورد نظر اسلام معرفی میشود و آن گاه آموزۀ نجات از منابع قرآن و سنت بررسی خواهد شد. واژۀ مهدی: موعود و منجی اسلام، نزد شیعه و سنی، مهدی نام دارد. مهدی به معنای هدایت شده است. مهدویت از همین ریشه است. مهدی (ع) مشهورترین لقب آن حضرت عامه و خاصه است. البته گاهی نیز در حالت فاعلی، به معنای هدایت کننده به کار میرود. محمد بن عجلون از امام صادق (ع) چنین نقل میکند: «و قائم عجل الله را از آن جهت مهدی گفتهاند که مردم را به آئینی که از دست دادهاند هدایت میکند (29) ». اما آنچه بیشتر در روایات آمده، همان معنای نخست است. امام باقر (ع) در این باره فرمود: «به درستی که مهدی نامیده شده، به جهت این که به امر مخفی هدایت میشود. او تورات و سایر کتابهای الهی را از غاری در اذطاکیه بیرون خواهد آورد (30) ». از امام صادق (ع) نیز وقتی پرسیده میشود: چرا مهدی نامیده شده است؟ فرمود: «لأنّهُ یُهدی إلی کل أمر مخفی»؛ یعنی به جهت این که به تمامی امور پنهان هدایت میشود (31) . لقب مهدی اگر چه اختصاص به آخرین امام ندارد و بقیه ائمه (ع) نیز مهدی هستند ولی تنها از آخرین پیشوا به عنوان مهدی یاد شده است. این لقب از همان ابتدای شکل گیری بحث مهدویت بر زبان معصومین (ع) رایج بوده است. در روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) نیز این لقب به چشم میخورد. بنابراین در کتابهای اهل سنت هم فراوان این لقب آمده است (32) .امام حسین (ع) فرمود: «دوازده از ما مهدی است، اول ایشان امیر مؤمنان بود و آخر ایشان نهمین فرزند از نسل من ... است (33) ». محمد بن عمران گفت: «من از امام ششم شنیدم که فرمود: ما دوازده مهدی باشیم (34) ». مهدویت از دیدگاه اهل سنت اهل سنت در این که مهدی موعود (ع) از نسل پیامبر (ص) و از فرزندان زهرای اطهر (ع) است و این که زمین را از عدل و داد پر میکند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد، این که عیسی مسیح از آسمان نازل شده و در پشت سر آن حضرت نماز میخواند، و این که مردم در عصر آن حضرت در رفاه زندگی میکنند و این که مهدی، حسینی بوده و از نسل امام حسین (ع) است تردید نداشته و با تمام خصایص و خصلتهای امام حسین (ع) او را میشناسند و به دلیل روایات متواتری که در این باب از پیامبر (ص) وارد شده ابداً نسبت به وجود آن حضرت به خود تردید راه نمیدهند. اگر چه بیشتر آنها انکار میکنند که آن حضرت پسر بلا واسطۀ امام حسن عسگری (ع) و خلیفۀ دوازدهم رسول خدا (ص) میباشد، به دلیل شبهات واهی که دارند (از قبیل این که پنج ساله چگونه به مقام امامت میرسد و انسان چگونه میتواند این همه عمر کند) با شیعه در شخص امام عصر (ع) هم عقیده نیستند، ولی در اصل مهدویت و این که آن موعود ملل، حضرت مهدی (ع) است بحثی ندارند. مهدویت از دیدگاه شیعه شیعه معتقد است که مهدی، فاطمی است؛ یعنی از فرزندان آن بانوی بزرگوار است و پسر امام حسن عسگری (ع) و دوازدهمین امام و وصی و جانشین پیامبر است. شیعه بر خلاف سایر فرق اسلامی معتقد است که زمین هیچ گاه خالی از حجت نخواهد بود؛ لذا یکی از امتیازاتش از سایر فرق، اعتقاد به مهدی موعود (ع) با نام و نشان است. مهدی در قرآن خداوند در قرآن کریم، در آیات متعددی وعدۀ تشکیل حکومت جهانی اسلام، بسط دین است، غلبه آن بر همه ادیان، زمامداری صلی و ارباب لیاقت و پیروزی حزب الله را داده است. در این زمینه، آیات بسیاری در قرآن کریم وارد شده است. برای نمونه آیاتی را در مبحث ذکر میکنیم: 1. «لا ینال عهد الظالمین»؛ دلالت و مضمون التزامی این آیه آن است که عهد و امامت الهی (مقام ناجی و موعود) که به ابراهیم (ع) داده شد، پس از او سنتی جاری و همیشگی است که حضرت ابراهیم (ع) آن را برای ذریۀ خود طلب کرد و خداوند خبر داد که این عهد اختصاص به غیر ظالمین دارد. پس باید همواره چنین شخصیت شایسته ای روی زمین باشد. 2. «أنما انت منذر و لکل قوم هاد» روایات میگویند منذر، رسول اکرم (ص) و هادی قوم صدر اسلام، امام علی (ع) بودهاند و به حکم عمومیت آید، دیگر اقوام نیز نیازمند هادیاند و هادی امت عصر حاضر حضرت مهدی (ع) است. فخر رازی میگوید: «انذار کننده، پیامبر اسلام (ص) و هدایت کننده علی (ع) است، چون ابن عباس میگوید: پیامبر دست مبارک را بر سینهاش گذاشت و فرمود: انا المنذر و سپس اشاره به علی (ع) کرد و فرمود: انت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی.» 3 و اما آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» صریح آیه شریفه میفرماید که از اولی الامر خود پیروی کنید. این دستور مطلق است و مانند دیگر خطابهای قرآنی مربوط به همۀ انسانها در همۀ زمانها و مکانها میشود. لازمۀ این دستور دائمی وجود ولی امر در هر زمانی است، و گرنه دستور، فاقد موضوع میشود. طبق این آیه، همۀ مؤمنان مکلف هستند پس از خدا و رسولش به ولی امر خود مراجعه کنند. پس باید همواره به وجود یک ولی امر معتقد بود، همانطور که رسول اکرم (ص) به عنوان ولی امر، رسالت نجات مردم ما از جهالت و ناامنی عهده دار بود، ولی امر جانشین او نیز این گونه خواهد بود. پرسش اصلی این است که این ولی امر کیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ آیا همین حاکمان موجود و حاکمان گذشته نمیتوانند مراد از این اولی الامر باشند؟ دقت در مضمون این آیه شریفه و دیگر آیات مربوط و نیز احادیث و سخن دانشمندان دینی مسلم میسازد که مراد از ولی امر کسی است که دارای اوصاف نبی اکرم (به ویژه عصمت و علم عالی) باشد و نیز دستور پیروی از اولی الامر در ردیف دستور پیروی از خدا و رسولش قرار گرفته است و این اثبات میکند که ولی امر از انسانهای عادی معمولی نیست، بلکه انسانی است الهی و دارای صفات ویژه که در کنار خدا و رسولش قرار گرفته است. مهدی در روایات در میان متون روایی، روایاتی است که به موعود باوری و مهدی باوری و امید به نجات نظر دارند: در روایات از حقایقی خبر داده شده است و تکالیفی از مسلمانان خواسته شده است که لازمۀ آنها مهدی باوری است و اعتقاد به مهدویت بر مضامین این گونه روایات بنا شده است. این روایات از حیث متن و مضمون در حد تواتر و در منابع متعدد و معتبر شیعه و سنی نقل شدهاند. مطالعۀ اجمالی این روایات ثابت میکند که مهدی باوری ریشه ای محکم در فرهنگ اسلامی دارد. در این بازه میتوان به برخی از روایات اشاره کرد: الف. حدیث ثقلین این حدیث گر چه تفاوت الفاظ دارد، ولی از حیث معنا و مفاد، واحد است، لذا حدیث ثقلین تواتر معنوی دارد؛ قال رسول الله : إنی تارکَ فیکُمُ الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلو ابداً و لن یفترقا ًحتی یردا علی الحوض؛ و در نقل اهل سنت آمده: قال رسول الله : إنا تارک فیکم ثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور فخذوا بکتاب الله و استمسکوا بهفحث علی کتاب الله و رغافیه، ثم قال و اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی. در مجموع، نکات زیر از این حدیث قابل برداشت است: 1.این روایت سنداً تواتر معنوی دارد. 2.مراد از «عترت» و «اهل بیتی» حضرت زهرا (ع) و دوازده امام (ع) است. 3.قرآن و عترت هر گاه با هم باشند ناجی بشر و پناهگاه آنان خواهند بود و تمسک به یکی از آن دو کفایت نمیکند. ب. حدیث من مات از روایات صحیح، قطعی و مورد پذیرش شیعه و سنی در دست است که رسول خدا (ص) فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات مئة جاهلیة» (البته با اختلاف الفاظ) این یک دستور عمومی و همیشگی برای همۀ مسلمانان و بلکه همۀ انسانهاست. این دستور و تکلیف همگانی و همیشگی اقتضا میکند که باید در هر زمانی یک امام باشد تا حکم و تکلیف، بدون موضوع نباشد. همۀ انسانها و مسلمانان عصر حاضر نیز مخاطب این تکلیف هستند. پس حتماً امامی موجود است. فقط یک امام قدرتمند که همه کره زمین زمین خورده او باشند ج. حدیث خلفایی اثنی عشر در متون معتبر روایی شیعه و سنی، روایاتی وارد شده است که خبر از آمدن دوازده امام و خلیفه یا جانشین برای رسول اکرم (ص) میدهد که به نام اثنی عشر خلیفه مشهور است. مسلماً از شئون و وظایف مهم رسول اکرم (ص) نجات مردمان از حیرت، جهالت و فساد بود؛ خلیفه حقیقی او نیز دارای چنین شئون و وظایفی است. از آنجا که عقیده به «اثنی عشر» مسلم بوده است و یازده خلیفه آن آمدهاند و در حالی که سعادت و نجات بشری از اهداف مهم آنان بوده است، خلیفه دوازدهم کیست و کجاست؟ پاسخ این است که او هنوز نیامده است و همان مهدی موعود (عج) است. شماری از دانشمندان اهل سنت به صراحت مهدی را یکی از خلفای دوازده گانه مورد نظر رسول اکرم (ص) برشمردهاند، مانند ابی داوود لجستانی. پیامبر (ص) «یکون بعدی اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش» موعود در ادیان غیر ابراهیمی اعتقاد به منجی و موعود نهایی در آیینها، کیشها، فرهنگها و دینهای غیر ابراهیمی را که خاستگاه آنها (غیر از زرتشت) کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی، شامل هند، چین، ژاپن، تایلند و ویتنام است، نمیتوان به عقاید و آموزه های زرتشتی، یهودی، مسیحی و اسلامی منطبق دانست؛ بلکه میتوان پاره ای از این باورها را «شبیه و همانند» آموزه های آن ادیان تلقی کرد. موعود باوری در این کیشها یا زاییده خرد ورزی اندیشمندان باستانی و برآمده از داوری عقل فطری و محدود به آن است و یا بقایا و نمودهایی از آموزه های پیامبران الهی است که صحف آسمانی آنها به کلی مفقود شده، تعالیم آنان با پندارهای بومی و افسانهها در هم آمیخته و تنها نمادهایی از حقایق ادیان الهی (ابراهیمی) در آنها باقی مانده است. نتیجه گیری با توجه به بررسی موعود در ادیان میتوان نتیجه گرفت که اصل موعود در میان همۀ ادیان امری مسلم است موعود ملتها در ادیان، به خصوص ادیان ابراهیمی، هدفی واحد دارند و آن اقامۀ عدل و داد و بر پایی نظامی عادلانه و الهی است. ادیان ابراهیمی هم همین اهداف را در مراتب پایینتری دنبال میکنند و بشارت نجات، کمال، عدالت و ... سر میدهند. ایدۀ ظهور موعود بزرگ عقیده ای است که پیروان ادیان سه گانۀ ابراهیمی و بخش چشم گیری از سایر ملل به آن ایمان داشته و دارند. یهودیان مانند مسیحیان که به بازگشت عیسی (ع) معتقدند به ظهور یک منجی میاندیشند علی رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تفاوتهای عقیدتی ناشی از آن، همۀ مسلمانان طبق بشارت رسول اکرم (ص) به ظهور امام مهدی (ع) در آخرالزّمان اعتقاد راسخ دارند در مصداق آن میان مسلمانان و دیگران اختلافاتی وجود دارد، لیکن تمامی امّت اسلامی بر این باورند که اسم مبارک وی «محمّد» و لقب او «مهدی (35) » است. پینوشتها: 1.در انتظار ققنوس، مهدی علیزاده ص 47 2.انبیاء / 105 3.فرهنگ الفبایی مهدویت ص 706 4.غیبة طوسی، ص 110 5.مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الامر 6.نشریۀ موعود، شمارۀ 29 ص 60 7.منجی در ادیان روح الله شاکری ص 20 8.طباطبایی، ظهور شیعه، تک جلدی ص 63 9.منجی در ادیان، روح الله شاکری، ص 37 10.سموئیل باب 7، آیات 12 15 11.مزامیر، باب 72، آیات 7 11 12.منجی در ادیان، روح الله شاکری، ص 44 13.اشعیاء باب 11، آیات 1 9 14.تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 551 15.کتابی بسیار بزرگ که احادیث و احکام یهود را در بر دارد، اطلاق میشود. 16.اشعیاء باب 60 آیۀ 19 17.حزقیال، باب 47 آیۀ 9 18.حزقیال، باب 47 آیۀ 12 19.انجیل متی، باب 15 آیۀ 17 20.متی، باب 16، آیۀ 27 21.رومیان، باب 17، آیات 31 و 33 22.رومیان، باب 8، آیۀ 21 23.مکاشفه یوحنا، باب 19 آیه 11 و باب 2 آیه 15 24.مزامیر، باب 25 آیه 3 8 25.متی، باب 24، آیه 36 و باب 25 آیه 13 26.متی، باب 24 آیه 27 27.طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 221 28.مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی (عج) ص 41 29.مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج 2 ص 383 ح 2 30.طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، ص 237 ح 26 31.طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبة، ص 471 32.سنن ابن ماجد، ج 2، ص 30، ح 4088 33.صدوق، بانویه، عیون اخبار رضا 2 جلدی ج 1 ص 68 ح 36 34.صدوق، ... کمال الدین و تمام النعمة، جلد 2 ص 4 35.در انتظار ققنوس، مهدی علیزاده ص 47 منابع و مآخذ 1.قرآن کریم 2.قزوینی، ابو عبداله سنن، ابن ماجه، تحقیق محمود نصار، انتشارات دارالکتب علمیه، بیروت :1998 3.مفید الارشاد، قم: کنگره شیخ مفید 1413 ق 4.طباطبایی، محمد حسین شیعه در اسلام، قم : دفتر انتشارات اسلامی،1362 ش. 5.طباطبائی محمد حسین ظهور شیعه، تک جلدی، بی جا، بی تا. 6.صدوق عیون اخبار الرضا، چاپ نجف : 139 ه. 7.طوسی الغیبه، چاپ نجف، 1357، چاپ تهران 1385 ه. 8. ابن بابویه کمال الدین و تمام النعمه، تهران : 1395 ه. ق 9.سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم کتاب مقدس، قم : انجمن معارف اسلامی ایران، 1382 ش. 10.تونه ای، مجتبی فرهنگ الفبایی مهدویت انتشارات میراث ماندگار، چاپ پنجم 1387 11. مطهری، مرتضی قیام و انقلاب مهدی (عج)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363 ش. 12. شاکری، روح الله منجی در ادیان، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (ع) چاپ اول بهار 88. 13. نشریه موعود، شماره 29 سایتهای مورد استفاده 1.hawzah.net 2.montazar.net با تشکر = حجت اله عرفانیان گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310 نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در دو شنبه 15 تير 1394برچسب:, ساعت 10:12 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385 با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385 دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53 مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385 بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202 امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19 قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع |
تير 1401 4
ارديبهشت 1401 2 فروردين 1401 1 اسفند 1400 12 بهمن 1400 11 دی 1400 10 آذر 1400 9 آبان 1400 8 مهر 1400 7 شهريور 1400 6 تير 1400 4 خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 ارديبهشت 1399 2 فروردين 1399 1 آبان 1396 8 مهر 1396 7 شهريور 1396 6 خرداد 1396 3 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 فروردين 1394 1 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 |