RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
با سلام اگر خطها ریز میباشد کنترل را بگیر و غلتک روی موس را به جلو بچرخان بزرگ نمایی میشود نامهای ادیان و فرقه هادر قرآن نیامده فقط نام شیعه در قرآن چندین بار آمده ولی نام هیچ یک از فرقه های عمری 310 گمراه دین 310 عمر 310 جهل عرب 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 کفری 310 گمراه دین 310 عمر 310 اباجهل در دین 310منکر 310 حرامیان 310 نیرنگ 310 ابله منافقا310 جاهل منافق 310 اباجهل در دین 310 جهل عرب 310 عمر 310 نیرنگ 310 منکر 310 ابجد ابوبکر 231 احمق ملحد 231 با کج فهم های دین 231 براه کج 231 راه دزدی 231 خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231 خلط پلید ابلیسی ها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض 1202 دزده غافله ادیان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 به ابجد ستکاران 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد دشمن 394 -163 انسانا = 231 ابوبکر رکب وبا به ابجد خط پلیده دینها 772-541 عمر ابوبکر = 231 ابوبکر 231 نفاق 231 عصیان 231 احمق ملحد 231 یکی از بزرگان اهل سنت که بتازگی شیعه شده فرمود با سلام درود بر شما که کلامتان حق است طبق حدیث پیامبر که جانشینان بعد از من 12 نفرند ما هر کاری کردیم این 12 نفر را یک طوری جور کنیم به هر کی رسیدیم قاتل از آب در آمد به ابجد حق 12 اسلام 12 حق 12 ساعت 12 ماهای سال 12 واجب 12 حم 12 قلب 12 هوا 12 نجاتبخش 12 رگهای عصب مغز انسان 12 رگ میباشد جانها 12 اسلام 12 حق 12 دوازدهیمن سوره قرآن یوسف زهراء پادشاه عالمین میباشد خداوند کره زمین را به 12 ستون نامرعی بنا نهاده است برادران یوسف 12 نفرند پیامبر فرمود خلفای بعد از من 12 نفرند و همگی فرزندان فاطمه دخترم میباشند یکی از علمای اهل سنت که بتازگی شیعه شده فرمود ما به هر دری زدیم تا این 12 نفر را طبق حدیث پیامبر یه طوری جورش کنیم ولی نتوانستیم به هر کی رسیدیم قاتل از آب درآمد با سلام درود بر شما که کلامتان حق است با سلام اگر خطها ریز میباشد کنترل را بگیر و غلتک روی موس را به جلو بچرخان بزرگ نمایی میشود یکی از بزرگان اهل سنت که بتازگی شیعه شده فرمود طبق حدیث پیامبر که خلفای بعد از من 12 نفرند ما هر کاری کردیم این 12 نفر را یه طوری جورش کنیم دست روی هر کی گذاشتیم قاتل از آب در آمد با سلام درود بر شما که کلامتان حق است به ابجد حق 12 اسلام 12 حق 12 ساعت 12 ماهای سال 12 واجب 12 حم 12 قلب 12 هوا 12 نجاتبخش 12 رگهای عصب مغز انسان 12 رگ میباشد12 جانها 12 اسلام 12 حق 12 دوازدهیمن سوره قرآن یوسف زهراء پادشاه عالمین میباشد خداوند کره زمین را به 12 ستون نامرعی بنا نهاده است برادران یوسف 12 نفرند پیامبر فرمود خلفای بعد از من 12 نفرند و همگی فرزندان فاطمه دخترم میباشند یکی از علمای اهل سنت که بتازگی شیعه شده فرمود ما به هر دری زدیم تا این 12 نفر را طبق حدیث پیامبر یه طوری جورش کنیم ولی نتوانستیم به هر کی رسیدیم قاتل از آب درآمد اکنون به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان در راه است47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر مباشد ابجد 47 شجره مطهره 47 و ابجد عمر ابوبکر 49 شجره ملعونه 49 میباشد به ابجد کبیر ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 عداوتین 541 شرکیه ها 541 اهل شر 541 شرما 541 مرگ کافر 541 قاتلی 541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین 541دشمنه اسلامی541شرما 541فتنه ها 541 541دشمنه اسلامی541 عمر و ابوبکر 9 4 ابجدصغیر ابوبکر و عمر 49 میباشد عمر 22+27 ابوبکر = 49 بدشمن اسلام دشمن قرآن 49 شجره ملعونه 49 عمر ابوبکر 49 به ابجد شیطان منافقی 651-110 دین الهی = 541 عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 به ابجد محمد 92+ عهد شکن ۴۴۹ =۵۴۱ عمر و ابوبکر عهد خود را شکستند = بغدیر ۱۲۱۶- ۱۴ معصوم = ۱۲۰۲ ابجد عمر ابوبکر و عثمان ۱۲۰۲ دشمن خدا بوده اند ظالم ۹۷۱-۴۳۰ مقصر =541 ابوبکر و عمر ۵۴۱ مقصر ۴۳۰+۳۱۰ عمر +۲۳۱ ابوبکر = ۹۷۱ ظالم یا 971 خطاء کار دینها 971 یا ظالم 971به دست میآید۹۷۱ – ۳۱۰ عمر = ۶۶۱ عثمان+ ۳۱۰=ظالم ۹۷۱ظالم +۲۳۱ ابوبکر = ۱۲۰۲ ابجد سه خلیفه کفر ابجد آیه ان من المجرمین منتقمون ۱۲۰۲ ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲ دزده غافله ادیان 1202 میباشد ظالم منهای مقصر میشه ابوبکر و عمر ۵۴۱ طریق اسلام ۴۵۱- ۵۴۱ عمر و ابوبکر = ۱۱۰ علی مولاء طریق اسلام میباشدامام باقر(ع) میگفت چه کنم یاور ندارم انداره این سه تا بزها یار با وفا ندارم اگه داشتم دستور جهاد میدادم وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 هدف دینها169 سلام بابا پشت کار دمت گرم عزمت را جزم برای طب سنتی خانمها میشن به عادت آقایون بشند حجامت ماشینو عوض میکنند روغنشو به هر وقت ای معدنه جوشو چرک یکم بکن تو هم فکر سمومه بدو جوشه چرکی نخواهی گنی از برایش تو فکری نمیکنی تو هم فکر ای معدنه جوشو چرک اگر غافل شوی تو از درونت شود مثل لجن آلوده خونت وقتی که جسم تو همش مریضه خون تو چون توی رگات غلیضه غلظتو خونو سموم دفع نمیشه با حموم نظافت درونی تا که عقب نمونی حجامت کن سکته نکن حجامت فاتح است مابقی فاتحه با حجامت هر سیاست پایدار بی حجامت هر سیاست پای دار اگه حجامت نشی کورو کچل زود میشی هر کی حجامت نشه سکته کنه حقشه کورو کچل هم میشه حجامت کن سکته نکن حجامت فاتح است مابقی فاتحه بوود دستور پیغمبر حجامت بفرموده دواری کل هر درد بجز مرگ هر کی حجامت نشه سکته کنه حقشه بدون که تنه لشه غذای اونه پشه سزای اون مرگشه منافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان به ابجد منافق دینه حق اسلام 580 -541 عمر ابوبکر = 49 ابجد صغیر ابوبکر 27+22 عمر = 49 به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661- ابوبکر 231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منظور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا تا خلیفه نابحق شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22 قال رسوالله (ص) فتنه گران دشمن اسلامه حق به ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند معادله طلایی ظالم و مقصر سی مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام خلفای نامرد و قاصب بی دین کم و زیاد میکنم نام این سه خلیفه شیطانی بدست میآید و این هم از عجایب هشت گانه عالم محسوب شده به ابجد مقصر عمر 740-971 ظالم = 231 ابوبکر رکب وبا ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد 231 بکودن احمق 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 نفاق 231 ابوبکر 231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 قال رسوالله کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =385 با آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه385 385کلید دینه الهی 385فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 فقط دین اسلام 385 فقط شیعه بحق میباشدبا آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه 385کلید دینه الهی 385 مکتبه حق قرآن 926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشد مکتبه حق قرآن 926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 385کلید دینه الهی 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشد اسراف کاران 614- 541 عمر و ابوبکر رکب وبا = 73 فرقه در دین الهی 110 هم اسراف نمودند و قهرمان خیبر یار پیغمبر بت شکن در کعبه بر دوش نبی گفت پیغمبر فقط مولاء علیست اسراف کاران برادران شیاطینند به ابجد قرآن شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 دروغ 22 مقصر 22 بدبختی 22 تباهی 22 به علم ابجد 110دین الهی 110 علی 110 به ابجد قرآن ظالم 971 - 430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید 971 - 310 عمر = 661 عثمان 661-231 رکب وبا ابوبکر = 430 مقصر این معادله 30 مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم ومقصر را در نام ابوبکر و عمر و عثمان کم و زیاد کنی نام یکی از این کافران بدست میآید اسراف کاران 614- 541 عمر و ابوبکر رکب وبا = 73 فرقه در دین الهی 110 هم اسراف نمودند و قهرمان خیبر یار پیغمبر بت شکن در کعبه بر دوش نبی گفت پیغمبر فقط مولاء علیست پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بخدا اگر هر کسی دیگر هم 385 بود من میپذیرفتم به ابجد کبیر عمر 310 کفری 310 حرامیان 310 منکر 310 به ابجد 74 فرقه کفره به ابجد کفره 305-231 = 74 فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته مرد باشید و حق را علمی بپذیرید طبق حکم فقهی ترمذی کسی که در بلاد اسلامی به حکومت برسد چه به حق و چه به ناحق؛ اگر کسی بر علیه وی قیا م کند همانا وی مرتد است. سوال : آیا این حکم در مورد عایشه که در زمان خلافت امير مؤمنان علي (عليه السلام) قیام کرد نیز صدق می کند عروس رفته فتنه کنه حیله گرها پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد متکبرین دین 786- 245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر یعنی عایشه مرتد شده است؟در ديدگاه اهل سنت، عائشه همسر رسول خدا صلى الله عليه وآله جايگاه خاصي دارد؛ به طوري كه توهين كنندگان به عائشه را كافر و. .. ناميده و فتوى به وجوب به قتل آنها دادهاند؛ از طرف ديگر اهل سنت عدالت تمامي اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله را قطعي ميدانند. حال در اين جا اين سؤال پيش مي آيد كه همين اصحاب كه عدالت همه آنها قطعي است، اگر به عائشه همسر رسول خدا صلى الله عليه وآله جسارتها و توهينهايي كرده باشند سزاي آنها چيست ؟ وآيا اصلا توهينهايي صورت گرفته است ؟ در كتب اهل سنت آمده است كه تعدادي از صحابه به عائشه، دشنام دادهاند . از جمله آنها گروهي از صحابه اند كه در ماجراي افک (طبق نظر اهل سنت)به عايشه ناسزاگويي كرده اند: عن عَائِشَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم خَطَبَ الناس فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عليه وقال ما تُشِيرُونَ عَلَيَّ في قَوْمٍ يَسُبُّونَ أَهْلِي ما عَلِمْتُ عليهم من سُوءٍ قَطُّ. .. صحيح البخاري ج 6 ص 2683 ش 6936 عائشه از رسول خدا روايت ميکند که براي مردم سخنراني نمودند ؛ پس ستايش و ثناي خداوند کرده و فرمودند : در مورد گروهي که خانواده من (عائشه در قضيه افك) را دشنام ميدهند و من در گذشته از ايشان هيچ بدي نديدهام، چه نظري را به من پيشنهاد ميکنيد همچنين در كتب سيره اهل سنت آمده است كه عثمان بن عفان ناسزاي به عائشه كرده است: ثم أقيمت الصلاة فتقدم عثمان فصلى فلما كبر قامت امرأة من حجرتها فقالت أيها الناس اسمعوا قال ثم تكلمت فذكرت رسول الله صلى الله عليه وسلم وما بعثه الله به ثم قالت تركتم أمر الله وخالفتم رسوله أو نحو هذا ثم صمتت فتكلمت أخرى مثل ذلك فإذا هي عائشة وحفصة قال فلما سلم عثمان أقبل على الناس فقال إن هاتان الفتانتان فتنتا الناس في صلاتهم وإلا تنتهيان أو لاسبنكما ما حل لي السباب. .. الجامع معمر بن راشد ج 11 ص 355 -مصنف عبد الرزاق ج 11 ص 356 نماز برپا شد و عثمان جلو رفته و تکبير گفت ؛ در اين هنگام زني از حجره خويش ايستاده و گفت : اي مردم بشنويد و سپس در مورد رسول خدا ’ سخن گفته و گفت اوامر رسول خدا ’ را ترک کرديد و با وي مخالفت کرديد و... سپس سکوت کرد ؛ سپس ديگري ايستاده و همين سخنان را گفت ؛ و آن دو زن عائشه و حفصه بودند ؛ وقتي که عثمان سلام نماز را داد گفت : اين دو زن فتنه گر مردم را در نماز به فتنه انداختند و اگر از اين کار دست برندارند هر دشنامي که به ذهنم برسد به ايشان خواهم داد در همين راستا حکيم بن جبلة نيز به عايشه ناسزا گفته است ، او از صحابه ايست كه ابن كثير درباره اومي گويد:أدرك النبي صلى الله عليه وسلم. .. وكان رجلا صالحا له دين مطاعا في قومه وهو الذي بعثه عثمان على السند.... أسد الغابة لابن الأثير ج 2 ص 40. او رسول خدا ’ را درك كرده است. .. شخص صالح، ديندار و از روساي قوم خويش بود و او بود كه عثمان او را والي بر سند كرد. در باره اين شخص آمده است : وكان حكيم بن جبلة فيمن غزا عثمان وكان يسب عائشة . مقتل الشهيد عثمان ج1 ص228 حکيم بن جبله از کساني بود که با عثمان جنگيد و به عائشه دشنام ميداد. فغاداهم حكيم بن جبلة وهو يسب وبيده الرمح فقال له رجل من عبد القيس من هذا الذي تسبه قال عائشة قال: يا بن الخبيثة ألأم المؤمنين تقول هذا؟ الكامل في التاريخ ج3 ص107. پس حکيم بن جبله در حاليکه دشنام ميداد و نيزهاي در دست داشت، به آنان حمله کرد ؛ شخصي از عبدالقيس به او گفت: چه کسي را دشنام ميدهي؟ پاسخ داد: عائشه را. گفت : اي فرزند زن ناپاک ؛ آيا به امالمومنين چنين ميگويي؟. ..شنیده ام که قول پيامبر در حدیث معتبر غدیر را به دوستی توجیه کرده اید . آیا قرآن این مطلب را گوشزد نکرده بود؟ در آنجا که میفرماید:ان المومنین بعضهم اولیاء بعض ، دیگر چه لزومی داشت که حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم)این مطلب را در آن هوای گرم و سوزان بازگو کند وسبب آزار صحابه ی محترم شود؟ سه روز در آنجا توقف نماید و با همه بیعت بگیرد؟ آیا بیعت گرفت فقط برای دوستی با علی بن ابی طالب؟!!! لطفا زودتر پاسخ دهید.علل مختلفی برای غصب خلافت وجود داشت که به بيان برخی از آنها می پردازیم: - خود بزرگ بینی : عمر گفت: اگر شخصی را که اجلح (اجلح کسی است که موهای جلو سرش ریخته باشد منظور حضرت علی است) است به خلافت برگزینند ان ها را به راهی که باید ( یعنی راه حق) می برد. پس عبدالله بن عمر گفت: اکنون چه چیز مانع شد که خلافت را به او واگذار نکردی ای امیر المومنین؟ عمر گفت: من خوش ندارم در حال حیات و موت متحمل خلافت علي شوم ((شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج12ص259-260)) علی شوخ طبع : در روایتی هست که عمر با ابن عباس صحبتمی کند و دلیل اینکه علی را لایق خلافت نمیداند شوخ طبعی او می باشد ((شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 12 ص52-51)) 3 ترس از هدایت مردم :ابن عباس می گوید: (( قطعا شایسته ترین کسی که مردم را وادار بر عمل به کتاب پرودگارشان و سنت پیامبرشان کند. رفیق تو (( علی بن ابی طالب)) باشد. والله اگر او عهده دار امر خلافت شود مردم را به رفتن در جاده روشن و راه راست گرایش دهد. (( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج6ص326)) - دشمني برخي از مشركان ومسلمانان ظاهرنما با علی بن ابی طالب عليه السلام . ;">البته دلايل زياد ديگرى وجود دارد كه مقام را گنجايش نيست چرا سنيها هميشه اصرار دارند ابوبكر اولين كسي است كه به دين اسلام در آمد در حالي كه در كتب معتبرشان آمده است كه اولين مسلمان امير المؤمنين امام علي عليه السلام است ؟؟ اين حقيقت را با مراجعه به احاديث نبوى ، اقوال اميرالمؤمنين عليه السلام ، صحابه وتابعين ونظرات علماي اهل سنت بدست مي آوريم : اقوال پيامبرصلى الله عليه وآله) : ـ پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :«أوّلكم وارداً ـ وروداً ـ عليَّ الحوض أوّلكم إسلاماً، عليُّ بن أبي طالب» نخستين كسى كه در حوض بر من وارد مى شود، كسى است كه پيش از همه اسلام آورده است و او على بن ابى طالب است اين روايت را حاكم با تأييد صحّت آن در مستدرك»، و خطيب بغدادى در «تاريخ» خود نقل كرده اند، و در «استيعاب» و «شرح ابن ابى الحديد» نيز آمده است(1). ـ رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) خطاب به حضرت زهرا(عليها السلام) فرمود : «زوّجتكِ خير اُمّتي، أعلمهم علماً، وأفضلهم حلماً، وأوّلهم سلماً»(2 تو را به همسرى بهترين فرد امّتم درآورده ام; زيرا داناتر و بردبارتر از همه، و در اسلام مقدّم بر همه است ـ پيامبر )صلى الله عليه وآله ) دست على (عليه السلام) را گرفته، فرمود : «إنَّ هذا أوّل من آمن بي، وهذا أوّل من يصافحني يوم القيامة، وهذا الصدِّيق الأكبر»(3 اين ـ على ـ اوّلين كسى است كه به من ايمان آورد، و در روز قيامت اوّلين كسى خواهد بود كه با من مصافحه خواهد كرد و او صدّيق اكبر استـ ابوبكر و عمر از فاطمه(عليها السلام)خواستگارى كردند; امّا پيامبر به آنها جواب ردّ داده فرمود : هنوز فرمانى در اين باره براى من صادر نشده است; امّا وقتى كه على(عليه السلام) از او خواستگارى كرد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) بدون درنگ پذيرفت و به فاطمه(عليها السلام)فرمود : زوّجتكِ أقدم الاُمّة إسلاماً» تو را به همسرى اولين مسلمان درآوردم اين روايت را جمعى از اصحاب مانند اسماء بنت عميس و اُمّ أيمن و ابن عبّاس و جابر بن عبدالله، نقل كرده اند(4). اقوال امير المؤمنين عليه السلام : امير المؤمنين (عليه السلام ) مى فرمايد : «أنا عبدالله ، وأخو رسول الله ، وأنا الصدّيق الأكبر ، لا يقولها بعدي إلاّ كاذبٌ مُفتر ; ولقد صلّيتُ مع رسول الله قبل الناس بسبع سنين ، وأنا أوّل من صلّى معه» من بنده خدا و برادر پيامبر هستم، من صدّيق اكبرم و پس از من هر كس چنين ادّعايى كند ، دروغگو و افترا زننده است، و من كسى هستم كه هفت سال پيش از همه با پيامبر نماز خوانده ام، و من اوّلين فرد نمازگزار با پيامبر هستم اين روايت را ابن أبى شيبه(5)، و نسائى(6)، و ابن ماجه(7)، و حاكم(8)، و طبرى(9)، با سند صحيح و راويان ثقه نقل كرده نيز مى فرمايد: «عبدتُ الله قبل أن يعبده أحد من هذه الاُمّة خمس سنين»(10) من پنج سال خدا را پيش از اينكه كسى عبادت كند عبادت كرده امهمچنين از امام علي رسيده است: «ما أعرف أحداً من هذه الاُمّة عبَدَ الله بعد نبيّنا غيري ، عبدتُ الله قبل أن يعبده أحد من هذه الاُمّة تسع سنين»(11) پس از پيامبر هيچ كس جز من نبود كه خدا را عبادت كند ; زيرا نُه سال پيش از آنكه كسى از اين امّت خدا را عبادت كند ، خدا را عبادت كرده ام همچنين فرمودند : «بُعث رسول الله(صلى الله عليه وآله) يوم الإثنين ، وأسلمتُ يوم الثُلاثاء»(12) پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) روز دوشنبه به پيامبرى مبعوث شد و من روز سه شنبه ايمان آوردم9 ـ از امام علي (عليه السلام) آمده است : صلّيتُ مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) ثلاث سنين ، قبل أن يصلّي معه أحدٌ من الناس» من سه سال پيش از آنكه كسى با پيامبر نماز بگزارد، نماز خوانده اماين روايت را احمد با دو سند نقل كرده است(13) .ـ در أشعارى كه حضرت علي(عليه السلام) براى معاويه نوشته كه برخى از علماى اهل تسنن نيز آن را ذكر كرده اند(14)، آمده است : سبقتُكمُ إلى الإسلام طُرّاً *** غلاماً ما بَلَغْتُ أوان من نوجوان بودم و هنوز بالغ نشده بودم كه پيش از همه شما ايمان آورده و مسلمان شدماقوال صحابه : انس بن مالك مى گويد : نُبِّئ ـ بُعث ـ النبيُّ(صلى الله عليه وآله) يوم الإثنين ، وأسلم عليٌّ يوم الثلاثاء» پيامبر در روز دوشنبه مبعوث شد و على روز سه شنبه اسلام آوردو در عبارت ديگرى آمده است : «بُعث رسول الله(صلى الله عليه وآله)يوم الإثنين وصلّى عليٌّ يوم الثلثاء» رسول خدا روز دوشنبه مبعوث شد و على روز سه شنبه نماز خواند. و اين روايت را ترمذى در «جامع» خود و حاكم در «مستدرك» نقل كرده اند(15)، و در «شرح نهج البلاغه» ابن ابى الحديد نيز آمده است . 12 ـ عبدالله بن عبّاس مى گويد : «لعليٍّ أربع خصال ليست لأحد : هو أوّل عربيٍّ وأعجميٍّ صلّى مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) . . .»(16على(عليه السلام) چهار خصلت دارد كه هيچ شخص ديگرى ندارد: او اوّلين فرد در ميان عرب و عجم است كه با پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)نماز خوانده است.13 و نيز عبدالله بن عبّاس مى گويد : فرض الله تعالى الاستغفار لعليّ في القرآن على كلّ مسلم ، بقوله تعالى : (رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلاِِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالاِْيمَانِ)(17)»(18) خداوند در قرآن طبق آيه : «پروردگارا ! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند ، بيامرز» طلب مغفرت براى على(عليه السلام) را بر همه مسلمانان واجب كرده است و لذا هر كس بعد از على مسلمان شده و يا مى شود براى على طلب مغفرت">مى كند . ـ سلمان فارسى مى گويد : «أوّل هذه الاُمّة وروداً على نبيّها الحوض أوّلها إسلاماً عليّ بن أبي طالب(رضي الله عنه)»(19) اوّلين كسى كه از اين امّت در حوض كوثر بر پيامبر وارد مى شود ، اوّلين مسلمان يعنى على بن ابى طالب است15 ـ عمر بن خطّاب ; ابن عبّاس مى گويد : جماعتى نزد عمر درباره نخستين مسلمان با هم بحث مى كردند، و من از عمر شنيدم كه گفت : «أمّا عليّ فسمعتُ رسول الله يقول فيه ثلاث خصال ، لوددتُ أن تكون لي واحدة منهنَّ ، وكانت أحبَّ إليَّ ممّا طلعت عليه الشمس ; كنت أنا وأبو عبيدة وأبو بكر وجماعة من أصحابه إذ ضرب النبيُّ(صلى الله عليه وآله) على منكب عليٍّ(رضي الله عنه) فقال له : «يا عليُّ! أنت أوّل المؤمنين إيماناً ، وأوّل المسلمين إسلاماً ، وأنت منّي بمنزلة هارون من موسى»(20)» امّا على، من خود از پيامبر شنيدم كه درباره او فرمود : سه خصلت و ويژگى در على است ـ و من آرزو داشتم كه اى كاش يكى از آنها براى من بود كه از همه دنيا برايم محبوب تر بود ـ : روزى من و ابوعبيده و ابوبكر و گروهى از اصحاب نزد پيامبر بوديم كه حضرت دست بر شانه على زد و به او فرمود : «يا على تو اوّلين مؤمن هستى كه ايمان آوردى، و اولين مسلمان هستى كه اسلام آوردى، و تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى»16 ـ محمّد بن ابوبكر نامه اى به معاويه نوشت كه در بخشى از آن آمده است : «فكان أوّل من أجاب و أناب ، وصدّق ووافق ، وأسلم وسلّم ، أخوه وابن عمِّه عليُّ بن أبي طالب . . . أوّل الناس إسلاماً ، وأصدق الناس نيّة . . . يالك الويل ، تعدل نفسك بعليٍّ وهو وارث رسول الله ، ووصيّه وأبو ولده ، وأوّل الناس له اتِّباعاً ، وآخرهم به عهداً ، يخبره بسرِّه ، ويشركه في أمره»(21) اوّلين كسى كه دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را پذيرفته و به سويشرفت، و او را تصديق نموده و با او همراه شد، و اسلام آورده تسليم گشت، برادر و پسر عموى پيامبر ، على بن ابى طالب است . . . در اسلام پيشتاز، و در نيّت صادق تر از همه بود . واى بر تو اى معاويه! خود را با على قياس كرده و هم وزن او مى دانى؟! در حالى كه او وارث و وصىّ و پدر فرزندان پيامبر است و اوّلين پيرو پيامبر و آخرينِ آنها در پايبندى به عهد خود با اوست، پيامبر از أسرار خود او را آگاه و در امورش شريك مى كرد امام محمّد بن على الباقر(عليهما السلام) مى فرمايد :أوّل من آمن بالله عليُّ بن أبي طالب ، وهو ابن إحدى عشرة سنة»(22 اوّلين كسى كه به خدا ايمان آورد على بن ابى طالب بود كه در آن هنگام يازده سال داشت و ابوذر غفارى(23)، جابر بن عبدالله انصارى(24) مالك بن حارث اشتر(25) نيز از جمله كسانى هستند كه به اولين مسلمان بودن على(عليه السلام) اقرار نموده اند. اقوال علماي اهل سنت : 17 ـ ابوجعفر اسكافى مى گويد: «واذا تأمّلنا الروايات الصحيحة والأسانيد القوية الوثيقة وجدناها كلّها ناطقة بانّ علياً(عليه السلام)اوّل من اسلم»; «و هر گاه در روايات صحيحه و سندهاى قوى و مورد اطمينان تأمل كنيم مى يابيم كه همگى متّفق القولند كه على(عليه السلام)اوّلين مسلمان است».(26) 18 ذهبى مى گويد: «ثبت عن ابن عباس قال: اوّل من اسلم علىّ»; «از ابن عباس ثابت شده كه اولين مسلمان على است».(27) ـ محبّ طبرى مى گويد: «بعث النبىّ(صلى الله عليه وآله) يوم الاثنين واسلم علىّ ـ (رضي الله عنه) ـيوم الثلثاء وهو صبىّ»; «پيامبر(صلى الله عليه وآله) روز دوشنبه مبعوث شد و على(رضيالله عنه) روز سه شنبه اسلام آورد در حالى كه نوجوان بود».(28) 20 ـ ابن عبد ربّه از ابو الحسن نقل مى كند كه گفت: «اسلم علىّ وهو ابن خمس عشرة سنة وهو اوّل من شهد ان لا اله الاّ الله وانّ محمّداً رسول الله»; «على(عليه السلام) در سنّ پانزده سالگى اسلام آورد، و او اوّل كسى بود كه شهادت به لا اله الاّ الله و محمّد رسول الله داد».21 ـ شيخ محمّد خضرى درباره حضرت على(عليه السلام) مى گويد: «فكان اوّل من اجاب الى الاسلام»; «... على(عليه السلام) اوّل كسى بود كه دعوت به اسلام را پذيرفت».(29) 22 شيخ محمّد صبّان مى گويد: «امّا على فقد اسلم وهو ابن ثمان سنين وقيل غير ذلك قديماً. بل قال ابن عباس وزيد بن ارقم وسلمان الفارسى وجماعة آخرون: انّه اوّل من اسلم. ونقل بعضهم الإجماع عليه»; «امّا على(عليه السلام) او كسى بود كه در سنين هشت سالگى اسلام آورد. و برخى غير اين قول را نيز گفته اند. بلكه ابن عباس و زيد بن ارقم و سلمان فارسى و جماعتى ديگر گفته اند كه او اوّل مسلمان است. و برخى نيز ادّعاى اجماع بر اين امر نموده اند».(30) 23دكتر محمّد عبده يمانى مى نويسد: «وهو اوّل من اسلم من الفتيان واوّل من صلّى خلف رسول الله(صلى الله عليه وآله)»; «على(عليه السلام) اوّل مسلمان از جوانان است و اوّل كسى است كه پشت سر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نماز به جاى آورده است».(31) 24 ـ زرندى حنفى مى گويد: «اميرالمؤمنين وامام المتقين على بن ابى طالب، اوّل من آمن به وصدّقه من المؤمنين»; «اميرالمؤمنين و امام متّقين على بن ابى طالب، اول كسى است كه به رسول خدا ايمان آورده و از مؤمنان اوّل كسى است كه او را تصديق كرده است».(32) 25 ابن اسحاق مى گويد: «كان اوّل من ذكر آمن برسول الله(صلى الله عليه وآله) وصلّى معه وصدّقه بما جاء به من عندالله على بن ابى طالب وهو يومئذ ابن عشر سنين. وكان ممّا انعم الله على علىّ بن ابى طالب(عليه السلام) انّه كان في حجر رسول الله(صلى الله عليه وآله) قبل الاسلام»; «اوّل مردى كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ايمان آورد و با او نماز گزارد و هر آنچه بر او نازل شد تصديق كرد، على بن ابى طالب(عليه السلام)بود، او در آن هنگام ده سال داشت. و از جمله نعمت هاى خداوند بر او اين كه قبل از اسلام در دامان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پرورش يافت».(33) 26 ـ ابن ابى الحديد معتزلى مى نويسد: «ما اقول في رجل سبق الناس الى الهدى، آمن بالله وعبده، وكل من في الارض يعبد الحجر ويجحد الخالق، لم يسبقه احد الى التوحيد الاّ السابق الى كل خير محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله)»; «چه گويم درباره كسى كه از همه به هدايت پيشى گرفت، به خدا ايمان آورده و عبادت كرد در حالى كه تمام مردم روى زمين سنگ را عبادت مى كرده و خالق را منكر بودند. كسى او را در توحيد سبقت نگرفت به جز سابق به هر خير، محمّد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)».(34) 27 ـ اساتيدى چون: على جندى، محمّد ابوالفضل ابراهيم، محمّد يوسف محجوب نقل كرده اند كه «وقد ذهب اكثر اهل الحديث الى انّه ـ علىّ ـ اوّل الناس اتّباعاً لرسول الله وايماناً به، ولم يخالف في ذلك الاّ الأقلّون، ومن وقف على كتب اصحاب الحديث تحقق ذلك، واليه ذهب الواقدى والطبرى، وهو القول الّذي رجّحه ونصره صاحب كتاب (الاستيعاب) لابن عبد البر»; «اكثر اهل حديث برآنند كه على(عليه السلام) اوّل كسى است كه به متابعت از رسول خدا پرداخته و به او ايمان آورده است، و به جز اندكى در اين امر مخالفت نكرده اند. و كسى كه بر كتاب هاى اصحاب حديث واقف باشد، به اين نتيجه مى رسد. و اين، رأى واقدى و طبرى است. و اين قول را صاحب «استيعاب» (ابن عبد البر) ترجيح داده و آن را نصرت كرده است».(35)) ـ المستدرك على الصحيحين 3 : 136>3/147 ح 4662تاريخ البغدادي 2 : 81 ; الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1091، شماره شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229، خطبه 238: 2 ـ اين حديث را خطيب در كتاب المتفق و سيوطي در جمع الجوامع، چنانكه در ترتيب آن آمده 6: 398كنزل العمال 11/605، ح 32926 نقل كرده اند. 3 ـ المعجم الكبير 6/269،ح كفاية الطالب ص 187،باب 44 كنز العُمّال>11/616،ح 32990شرح نهج البلاغه 3 : 257 13/228، خطبه 238>.5ـ المصنّف 12/65 ، ح 12133-s6خصائص أمير المؤمنين ص 25 ، ح 7; در السنن الكبرى ، ح 8395;">7 ـ سنن ابن ماجة 1/44 ، ح 128 ـ المستدرك على الصحيحين ـ تاريخ الاُمم والملوك 2 10 ـ الاستيعاب 2 : 448 القسم الثالث/3/1095 ، شماره 1855; الرياض 2 : 158 3/100 ; السيرة الحلبيّة 1 : 288 1/271 . 11 ـ مراجعه شود : خصائص أمير المؤمنين، نسائى : 3 ص 27 ، ح 8 ; و در السنن الكبرى 5/107 ، ح 8396 . 12 ـ الصواعق المحرقة : 72 ص 120; تاريخ الخلفاء، سيوطى : 112 ص 156 . 13 ـ فضائل الصحابة ، أحمد بن حنبل 2/682 ، ح 1165 و 1166 . 14ـ تاريخ ابن عساكر 12/397ـ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد4/122خ 56ـ الصواعق المحرقة، 133. 15 ـ سنن ترمذى 2 : 214 5/598 ، ح 3728; المستدرك على الصحيحين 3 : 112 3/121 ، ح 4587; شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229 ، خطبه 238. 16 ـ مراجعه شود : المستدرك على الصحيحين 3 : 111 3/120 ، 4582 ; و الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 . 17 ـ حشر : 10 . 18 ـ مراجعه شود: شرح نهج البلاغة 3 : 256 13/224 ، خطبه 238 . 19 ـ مراجعه شود: الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 ; و شرح نهج البلاغة 13/229 ، خطبه 238 . 20 ـ مراجعه شود : مناقب خوارزمى ص 55 ; و شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/230 ، شماره 238 . 21 ـ وقعة صفّين : 133 ص 118 . 22 ـ شرح نهج البلاغة 3 : 260 13/235 ، خطبه 238 . 23ـ مراجعه شود : الاستيعاب 2 : 456 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 . 24ـ مراجعه شود : تاريخ الاُمم والملوك 2 : 211 2/310 ; شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229 ، خطبه 238 . 25ـ مراجعه شود : وقعة صفّين : 268 ص 238; شرح نهج البلاغة 1 : 484 5/190 ، خطبه 65 . 26. شرح ابن ابى الحديد، ج 13، ص 224، خطبه 238. 27. تاريخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدين، ص 624. 28. التنبيه و الاشراف، ص 198. 29. تاريخ الأمم الاسلامية، ج 1، ص 400; مشهد الامام علىّ فى النجف، ص 35. 30. اسعاف الراغبين در حاشيه نور الابصار، ص 148. 31. علّموا اولادكم محبّة آل بيت النبى(صلى الله عليه وآله)، ص 101. 32. نظم درر السمطين، ص 17. 33. تاريخ الأمم و الملوك، ج 2، ص 213; مشهد الامام علىّ فى النجف، ص 34. 34. شرح ابن ابى الحديد، ج 3، ص 260. 35. سجع الحمام فى حكم الامام، ص 5; الاستيعاب، ج 2، ص 457 تف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابومکرو عمر عثمان بوود ابجد شیطان صفت به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 لعنت 22 بدبختی 22 هذیان 22 تکبر 22 دروغ 22 بمکر 22 نیرنگ 22 آيا صحيح است كه مى گويند يار غار حضرت پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ ابن بكر ـ عبداللّه بن بكر بن اريقط ـ همان راهنما و دليل پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ بوده و نه ابوبكر. البداية و النهاية 3: 176. و اين تشابه و تقارب إسمى سبب شده كه آنرا ابوبكر بخوانيم. چون اولاً: حضرت ابوبكر در هيچ كجا به اين فضيلت اعتراف نكرده است، در حاليكه در روز سقيفه به كمتر از آن اشاره كرد. «نحن عشيرة رسول اللّه و اوسط العرب أنسابا و ليست قبيلة من قبائل العرب الا و لقريش فيها ولادة».البداية و النهاية 6: 2 5 ثانياً: به گفته عسقلانى، از تابعين كسانى بودند كه منكر ارتباط داشتن آية غار با ابوبكر بودند; همانند ابوجعفر مؤمن طاق. لسان الميزان 5: 115 ثالثاً: حضرت عائشه تصريح دارد كه هرگز آيه اى در حق ما نازل نشده است. صحيح بخارى 6: 42 ـ تاريخ ابن الاثير 3: 199 ـ البداية و النهاية 8: 96 ـ الاغاني 16: 9 «لم ينزل اللّه فينا شيئاً من القرآن». رابعاً: معروف است كه ابوبكر در مدينه به استقبال پيامبرـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ آمد و اين بدان معناست كه ابوبكرهمراه پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ نبوده است. خامساً: وجود حديث صحيح دال بر اينكه به هنگام هجرت به غار، حضرت تنها بود. البداية و النهاية 6: 2 5 سادساً: آن قيافه شناس فقط آثار و جاى پاى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ را ديد و هرگز سخن از ابوبكر به ميان نياورد فتوح البلدان 1: 64 و از يحيى بن معين تشكيك در آن فهميده مى شود. تهذيب الكمال 29: 26 سابعاً: طبق روايت بخارى و ديگران، ابوبكر جزء اولين گروه از مهاجرين بوده و قبل از پيامبر ـ صلى الله عليه و آله سلّم ـ وارد مدينه شده و در نماز جماعت گروه اول از مهاجرين شركت مى كرد. صحيح بخارى 1: 128، كتاب الاذان ج 4 ص 24 ، كتاب الاحكام باب إستقضاء الموالي و استعمالهم، سننالبيهقى 3: 89، فتح البارى 13: 179 ج 7: 261 و 3 7 زيد بن ارقم بر معاويه وارد شد، ديد عمرو بن عاص با او بر يك تخت نشسته است، چون اين وضعيت را مشاهده كرد خود را در بين آن دو قرار داد. عمرو بن عاص به او گفت جاى ديگرى نيافتى كه آمدى اتصال مرا با اميرالمومنين قطع كردى ؟؟! زيد در جواب گفت: رسول خدا به جنگى رفته بود و شما نيز با آن حضرت بوديد، چون چشم رسول خدا شما را با هم ديد نظر تندى بسويتان افكند، روز دوم و سوم نيز چون شما را با هم ديد با همان نظر به شما نگاه كرد در سومين روز فرمود: هر زمان كه معاويه را با عمرو بن عاص ديديد بينشان جدائى افكنيد زيرا اجتماع اين دو هرگز به خير نخواهد بود. ابن مزاحم اين روايت را چنانكه ذكر شد در ص 112 كتاب " صفين " خود آورده و ابن عبد ربه اين داستان را در ج 2 ص 29. " العقد الفريد ". از عباده بن صامت روايت كند و در روايتش تصريح دارد كه: رسول خدا اين سخن را در غزوه تبوك فرموده و عبارتش چنين است: هر زمان آندو را "معاويه و عمرو بن عاص" با هم يافتيد بين آنها جدائى افكنيد چه، اين دو هيچگاه بر امر نيك با هم جمع نمى شوند.
از احاديثي که صحاح و سنن آنها را نقل کردهاند، استفاده ميشود که پيامبر خدا به علّتي، بطور موقّت از زيارت قبور نهي کرده بود سپس اجازه داد که مردم راهيِ زيارت آنها شوند. شايد علت نهي اين بوده که اموات گذشته آنان، غالباً مشرک و بت پرست بوده اند و اسلام علاقه و پيوند آنان را با جهان شرک قطع کرده بود. ممکن است علت نهي چيز ديگري بوده باشد و آن اين که گروه تازه مسلمان، بر سر خاک مردگان به باطل نوحه سرايي مي کردند و سخنان خارج از ادبِ اسلامي به زبان مي راندند. ولي پس از گسترش اسلام و پا برجايي نهال ايمان در دل افراد، اين نهي برداشته شد و پيامبر گرامي به خاطر منافع تربيتي که در زيارت قبور هست اجازه داد تا مردم به زيارت قبور بشتابند. نويسندگان سنن و صحاح در اين زمينه چنين نقل ميکنند:
1 - «زُورُوا القبورَ فإنها تُذَکِّرُکم الآخِرَةَ...»(1). «قبرها را زيارت کنيد؛ زيرا زيارت آنها، مايه يادآوري سراي ديگر ميگردد.» 2 - «کُنْتُ نَهَيْتُکُمْ عَنْ زِيارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوا، فَاِنَّها تُزَهِّدُ فِي الدُّنْيا وَتُذَکِّرُ الآخِرَةَ»(2). «من شما را از زيارت قبور نهي کرده بودم، از اين به بعد زيارت کنيد؛ زيرا زيارت قبور، شما را نسبت به دنيا بياعتنا ميسازد و آخرت را به ياد ميآورد.» روي همين اساس است که پيامبر گرامي، قبر مادر خود را زيارت ميکرد و مردم را به زيارت قبور سفارش ميفرمود؛ زيرا زيارت قبور مايه يادآوري آخرت است. 3 - «زارَ النّبيّ قَبْرَ اُمِّهِ فَبَکي واَبْکي مَنْ حَولَه... إستأْذَنْتُ رَبِّي في اَنْ أَزُورَ قَبرها، فَاَذِنَ لِي، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَکِّرُکُمُ الْمَوْتَ»(3). «پيامبر - ص - قبر مادر خود را زيارت کرد و در کنار قبر او گريست و کساني را که دورش گرد آمده بودند گرياند، آنگاه فرمود: از خدايم اجازه گرفتهام که قبر مادرم را زيارت کنم، شما نيز قبرها را زيارت کنيد، زيرا زيارت آنها مرگ را به ياد ميآورد.» 4 - عايشه ميگويد: «أنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَخَّصَ في زِيارَةِ الْقُبُورِ»(4). «پيامبر خدا بر زيارت قبور اجازه داد.» 5 - عايشه همچنين ميگويد: پيامبر کيفيت زيارت قبور را اين چنين برايم آموخت: «فَأمَرَني رَبِّي آتي الْبقِيعَ فَأَسْتَغْفِرَلَهُمْ، قُلْتُ کَيفَ أقُولُ: يا رسول اللَّهَ، قالَ: قُولي: السلامُ علي أهل الدِّيارِ مِنَ الْمُؤمنينَ والمُسْلِمينَ يَرْحمُ اللَّه المُسْتَقْدِمينَ مِنّا وَالمُسْتأخِرينَ وإنَّا إنْ شاءاللَّه بِکُمْ لاحِقونَ»(5). «پروردگارم دستور داد که به بقيع بيايم و بر خفتگان در آن طلب آمرزش کنم، (عايشه) ميگويد: گفتم اي رسول خدا چگونه بگويم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل اين ديار؛ از مؤمنان و مسلمانان. خداوند پيشينيان از ما و آنان که به دنبال ما ميآيند را رحمت کند، ما به همين زودي به شما ملحق ميشويم.» 6 - در احاديث وارد شده که پيامبر با چه جملههايي به زيارت قبور ميپرداخت، مانند: «السَّلامُ عَلَيْکُم دارَ قَوْمٍ مُؤمنينَ وإنّا واِيَّاکُمْ مُتواعِدونَ غَداً ومُواکِلُونَ، واِنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُم لاحِقُونَ، أللّهمَّ اغْفِر لأِهْلِ بقيع الغَرْقَدِ»(6). در حديث ديگر، چنين آمده: «السَّلامُ عَلَيْکُمْ أهْلَ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإنَّا اِنْ شاءاللَّهُ بِکُمْ لاحِقونَ، اَنتُم لنا فَرَطٌ ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ أسْئَلُ اللَّه الْعافِيةَ لَنا وَلَکُمْ»(7). از حديث عايشه استفاده ميشود که هرگاه آخر شب فرا ميرسيد، پيامبر به سوي بقيع ميرفت و ميگفت: «السَّلامُ عَلَيْکُمْ دارقَوْمٍ مُؤْمِنينَ وَاَتاکُمْ ما تُوعَدُونَ، غَداً مُؤَجِّلُونَ، وَاِنَّا اِنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ»(8). ازحديث ديگري استفاده مي شود که پيامبر گرامي بطور دستجمعي به زيارت قبور ميشتافت و به آنان تعليم مي کرد که اهل قبور را چگونه زيارت کنند. «کانَ رسوُلُ اللَّهَ يُعَلِّمُهُمْ اِذا خَرَجوا اِلَي الْمَقابِرِ فَکانَ قائِلُهُمْ يَقُول: السَّلامُ عَلَي أهلِ الدِّيارِ (يا) السَّلامُ عَلَيْکُمُ أهْلَ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وإنّا إنْ شاءَاللَّهُ لاحِقُونَ أَسْئَلُ اللَّهَ لَنا وَلَکُم الْعافِيَةَ...»(9). (1) صحیح ابن ماجه 1 :113. (2) سنن ترمذی 3 :274. (3) صحیح مسلم 3 :65. (4) سنن ابن ماجه 1 :113. (5) صحیح مسلم 3 :64 وسنن نسایی 3: 76. (6) سنن نسایی 4 :76. (7) همان. (8) صحیح مسلم 3 : 63. (9) صحیح مسلم 3 : 11. ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22 علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجد22 دشمن اسلام 22شیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22نیرنگ22 بدبختی 22لعنت22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22 عمر 22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22باسرکشان22 بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22 ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 ایدز 22 لواط 22 بدبختی 22مرد باشید و حق را علمی بپذیریدعلم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجدشیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22نیرنگ22 بدبختی 22لعنت22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22 عمر 22 ضدی22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22باسرکشان22 بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22 ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 ایدز 22 لواط 22 بدبختی22 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541 بودند شیطان به ابجد صغیر 22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مقصر 22 دروغ 22 هذیان 22 باخدعه22نیرنگ 22خیانته22 لامذهب 22با فتنه 22 بدبختی 22 22بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22شرابیا 22 بشرابخار 22 دوزخه 22 تکبر 22بنفاقه 22باگمراها22 منکر22 تباهی بدیها 22مقصر 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 دروغ22 بناجور 22 خرخر ها 22بناحقه ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲۲بظلمته ۲۲ لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22نابحقه 22 پررو۲۲ ۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲ بمنافقا ۲۲ عمر ۲۲ ابابکر22 بنامردا 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 با خجالته 22 شرمکن به ابجد شیطان 22 عمر22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 بمکر22 باخدعه22 بکرد22 نامردان 22 بدشمن بشر 22 لعنت22 ملحد 22 22 عمر 22خیانته22 لامذهب 22با خدعه 22 ابابکر22 با فتنه 22 بدبختی 22 لواط 22 ایدز 22 عمر 22 ابابکر 22 بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22 22شرابیا 22 بشرابخار 22 تکبر 22بنفاقه22 نیرنگ 22 منکر22 22 مفصد 22 هذیان 22 دروغگو 22 عمر 22 مقصر 22 لعنت 22 ملحد 22 لعنت 22 مفصد 22 22 هذیان 22 دروعگو 22 عمر 22 لعنت 22 ابابکر22 ملحد 22 بدبختی22 ایدز 22 لواط22 بکرد 22 ایدز22 بگرفت 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22بناحقه 22 ضدی 22 دینها 22به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 بناجور 22 خرخر ها 22نیرنگ22 ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲ ۲ نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22ناخلفه 22نابحقه 22 پررو۲۲ احمقه۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲ دوزخه ۲۲لامذهب۲۲ مقصر22 بمنافقا۲۲ عمر ۲۲ ابابکر 22 ابابکر22با خجالته 22 شرم کن 22 به ریاضی قرآن علم ابجد شیطان 22 شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کلک 22زرنگه22 بدبختی22 لعنت 22 ملحد 22 تکبر 22 کید 22 علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجدشیطان 22 عمر 22 هذیان 22 شرابیا 22 مقصر 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ22 نیرنگ22کلک22 بدبختی 22بدیها 22تباهی 22لعنت 22ملحد 22 بناحقه 22 ناخلفه 22 گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310 نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:, ساعت 10:31 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام
حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385 با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385 دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53 مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385 بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202 امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19 قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع |
تير 1401 4
ارديبهشت 1401 2 فروردين 1401 1 اسفند 1400 12 بهمن 1400 11 دی 1400 10 آذر 1400 9 آبان 1400 8 مهر 1400 7 شهريور 1400 6 تير 1400 4 خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 ارديبهشت 1399 2 فروردين 1399 1 آبان 1396 8 مهر 1396 7 شهريور 1396 6 خرداد 1396 3 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 فروردين 1394 1 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 |